هوش عاطفی در ازدواج
هوش عاطفی چه جایگاهی در زندگی مشترک مطلوب دارد؟
آیا می توان نحوه ای با عواطف مواجه شد که نه از آن ها اجتناب کنیم و نه اینکه تحت کنترل شان قرار بگیریم؟ به نظر می رسد که لازمه ی آن داشتن هوش عاطفی است. در این مقاله قصد داریم که جایگاه و اهمیت هوش عاطفی را در ازدواج نشان دهیم و توصیه هایی نیز در جهت ارتقای هوش عاطفی ارائه خواهد شد؛ به طوری بتوانید کاربرد آن را در زندگی مشترک احساس کنید.
هوش عاطفی چیست؟
هوش عاطفی یا هوش هیجانی به توانایی برقراری ارتباط واضح و روشن با احساسات خود و احساسات دیگران اشاره دارد که در نتیجه آن بتوان احساسات را به شیوه مناسبی شناسایی و کنترل نمود و علاوه به نحو درستی آن را ابراز کرد. هوش عاطفی دربرگیرنده توانایی هایی مثل خودآگاهی، همدلی، خودکنترلی و مهارت های ارتباطی است. کسی که هوش عاطفی مناسبی دارند علاوه بر اینکه قادر به تشخیص و مدیریت احساسات خود هست؛ می تواند احساسات اطرافیان خود را درک نمایند و به نحو مناسبی به آن پاسخ دهد.
اهمیت هوش عاطفی در ازدواج
از نظر دانیل گلمن یکی از روانشناسان شناخته شده جهان، هوشبهر یا همان IQ در ایده آل ترین حالت، تنها عامل 20 درصد از موفقیت های زندگی است و 80 درصد از موفقیت ها به سایر عوامل از جمله در گرو کسب مهارت های مربوط به هوش عاطفی مربوط است و از دیدگاه یک روانشناس دیگر نیز به نام بار-آن میزان هوش (IQ) تضمین کننده موفقیت فرد در درازمدت نیست بلکه موفقیت در زندگی به سایر ویژگی هایی نیاز دارد که شامل داشتن هوش عاطفی می باشد.
هوش عاطفی یک عامل حیاتی است که همسران موفق و خوشبخت را از همسران ناراضی متمایز می کند. طبق مطالعات متعدد داخلی و خارجی صورت گرفته، هوش عاطفی تاثیر بسزایی در افزایش رضایت زناشویی دارد. همسرانی که هوش هیجانی کمتری دارند؛ قادر نیستند احساسات خود و طرف مقابل را شناسایی کنند و آن را به نحو درستی ابراز نمایند به همین دلیل غالبا با یکدیگر دچار تعارض و اختلاف می شوند. از سوی دیگر همسرانی که هوش هیجانی بالاتری دارند توان بیشتری در مشارکت، تفاهم، و خود کنترلی دارند؛ همچنین این همسران روابط همدلانه نزدیک و صمیمیانه قوی تری خواهند داشت و بهتر می توانند روابط شان را مدیریت نمایند.
از این رو داشتن هوش هیجانی برای ماندگاری عشق یک موضوع مهمی است؛ زیرا به طرفین کمک می کند تا درک بیشتری از فراز و نشیب رابطه طولانی مدت داشته باشند و در این مسیر انعطاف و صبوری بیشتری از خود نشان دهند و بتوانند در زندگی مشترک همیار یکدیگر باشند.
نقش تجارب گذشته بر هوش عاطفی
نحوه ای که احساسات مان را مورد شناسایی قرار می دهیم می تواند بر نحوه تعاملات مان تأثیرگذار باشد. این موضوع ریشه در تجارب یادگیری گذشته دارد؛ برای مثال؛ اگر در کودکی یاد گرفتیم که احساسات منفی بد هستنداز بیان آنها دلسرد خواهیم شد و ممکن است در پاسخ به احساسات منفی رفتارهای ویژه ای را از خود بروز دهیم؛ برای مثال ممکن است خود را به دست کم بگیریم یا از درمیان گذاشتن احساس خود اجتناب کنیم، یا آن را انکار کنیم و اینکه سخت تلاش کنیم تا دیگران را خوشحال نماییم.
نکته مهم این است که احساسات منفی ناراحت کننده مانند خشم، ترس یا غم علائم درس آموزی هستند که نشان می دهد که قضیه ای وجود دارد که لازم است بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
کاربرد هوش عاطفی در زندگی مشترک
کاربرد هوش عاطفی را می توان در بسیاری از حیطه های زندگی مشترک مشاهده کرد، مانند توانایی حل و فصل اختلافات به شیوهای سازنده، توانایی نشان دادن محبت و حمایت از شریک زندگی و تمایل به سازش و فداکاری به دلیل وجود علاقه به رابطه.
علاقه داشتن به طرف مقابل این معنا را نمی دهد که هرگز نباید احساسات منفی مانند عصبانیت، غمگینی یا ترس را تجربه کنید؛ بلکه لازم است که این احساسات را بپذیرید، اجتناب از این احساسات در واقع می تواند آنها را قوی تر کند و تاثیر منفی بیشتری بر شما و رابطه شما داشته باشد. از طرفی سرزنش طرف مقابل برای می تواند به کیفیت یک رابطه آسیب وارد کند و احساس شرم می تواند طرفین را از تجربه صمیمیت عمیق باز دارد.
نکته مهم دیگر این است که هوش عاطفی موضوعی نیست که بتوان آن را یک شبه توسعه داد، بلکه در طول زندگی از طریق تمرین مداوم تقویت خواهد شد. از این جهت هوش عاطفی مهارتی است که می تواند در طول زمان از طریق بازتاب خود، همدلی و ارتباط پرورش یابد. شما و طرف مقابل می توانید با پرورش هوش عاطفی پیوند خود را تقویت نمایید و یک ازدواج رضایت بخشی داشته باشید.
بنابراین وقتی بتوانید احساسات خود را بدون استفاده از انتقاد، تحقیر، سرزنش یا قضاوت، درک نموده و آن را به نحو صحیحی ابراز کنید؛ خواهید توانست که یک جو عاطفی مثبت را در رابطه خود ایجاد کنید، که منجر به احساس نزدیکی، صمیمیت و رضایت و نشاط بیشتر خواهد شد.
اهمیت پذیرش عواطف
پذیرش یک جنبه حیاتی از هوش عاطفی در رابطه است که به معنای پذیرش کاستی های خود و طرف مقابل است. حس شوخ طبعی یک ابزار مهم برای پذیرش است؛ زیرا به کاهش تنش و ایجاد یک فضای مثبت کمک می کند. زوج هایی که می توانند با هم در مورد اشتباهات و نقص های حس شوخ طبعی داشته باشند، احتمال بیشتری دارد که یک رابطه قوی و قابل قبولی داشته باشند؛ با این حال عدم پذیرش عواطف می تواند منجر به عدم تحمل نسبت به کاستی ها شود که در نتیجه انتظارات غیرواقعی را ایجاد کرده و باعث ایجاد ناامیدی شود. یکی متداول ترین دفاع هایی که برای عدم پذیرش احساسات می تواند استفاده شود دفاع عقلانی سازی است یعنی تجزیه و تحلیل یا تفکر بیش از حد درباره احساسات به جای اجازه دادن به تجربه آنها. استفاده از این نوع دفاع می تواند منجر به عدم درک پذیرش احساسات خود و طرف مقابل شود.
هوش عاطفی بالا به شما و طرف مقابل این امکان را می دهد تا ضمن پذیرش کاستی ها، به نحو مناسبی با چالش ها رو به رو شده و تمام تلاش خود را برای بهبودی روابط انجام دهید و از تجارب جدید استقبال نمایند. هوش عاطفی کمک می کند تا از گرفتار شدن در انتظارات غیر قابل تحمل اجتناب نمایید و اجازه می دهد تا فراز و نشیب های یک رابطه را در آغوش بگیرید و برای ایجاد یک پیوند قوی و پایدار با طرف مقابل تلاش کنید.
ویژگی همسرانی که هوش عاطفی بالایی دارند
1-رفاقت
رفاقت عنصر اصلی یک رابطه موفق و طولانی مدت است. همسرانی که از هوش عاطفی مناسبی برخوردار هستند غالبا از خصوصیات یک دوست خوب برخوردار هستند؛ یعنی آنها پیوند قوی با همسرشان دارند و در جنبه های مختلف زندگی از هم حمایت می کنند و غالبا منافع مشترکی دارند. همچنین چنین همسرانی به یکدیگر محبت متقابل داشته و دنیای درونی یکدیگر را می شناسند و افکار، احساسات همدیگر را درک می کنند. آنها به یکدیگر اعتماد می کنند. این سطح از اعتماد و درک به آنها کمک می کند تا یک ارتباط عاطفی عمیقی را ایجاد کنند، که برای یک رابطه سالم و طولانی مدت ضروری است.
2-احترام عمیق
همسرانی که هوش عاطفی بالایی دارند، از حس عمیق احترام به یکدیگر برخوردار هستند که این یک جنبه اساسی از رابطه آنهاست. آنها به نیازها و خواسته های یکدیگر احترام می گذارند و برای نظرات، احساسات و افکار شریک زندگی خود ارزش قائل هستند. این افراد نسبت به شخصیت، رفتار طرف مقابل نگرش مثبتی دارند. آنها به راحتی می توانند از ویژگی های منحصر به فرد، دستاوردها یا توانایی های همسرشان قدردانی کنند، به این معنی که آنها نقاط قوت و استعداد او را تشخیص داده و آن را تصدیق می کنند. آن ها همچنین قدردانی خود را نسبت به یکدیگر به صورت منظم، هم به صورت شفاهی و هم غیرکلامی نشان می دهند. این قدردانی و احترام متقابل یک پیوند قوی بین طرفین ایجاد می کند که به آنها کمک می کند تا از فراز و نشیب های رابطه خود به نحو مناسبی کنار بیایند.
3-ارتباط مناسب
ارتباط یک جنبه حیاتی از یک رابطه سالم است و همسرانی که قادر به برقراری ارتباط افکار، نیازها و احساسات خود به شیوه ای سالم هستند، بیشتر احتمال دارد که یک رابطه با کیفیتی را داشته باشند. ارتباط سالم شامل اجتناب از انتقاد و تحقیر در مکالمات است. زوجینی که به طور مرتب این رفتارهای منفی را از خود نشان میدهند، بیشتر احتمال دارد که در رابطه خود دچار مشکل شوند. زوجهایی که هوش عاطفی بالایی دارند، اهمیت ارتباط مناسب را درک کرده و آن را به خوبی از طریق لحن بیان مناسب خود منتقل می کنند. آنها مراقب احساسات شریک زندگی خود هستند و با زبان بدن مناسب آن را به او نشان می دهند.
4-مدیریت تعارض
مدیریت تعارض یکی دیگر از جنبه های مهم یک رابطه پایدار است. دکتر جان گاتمن، پژوهشگر مطرح حوزه خانواده دریافت که سه دقیقه اول مکالمه میان زوجین، اغلب نتیجه نهایی آن را تعیین می کند. گفتگوهایی که با حالت تند و خشونت آمیز شروع می شوند بیشتر احتمال دارد که سرانجام گفت و گو به نحو بی کفیتی به پایان برسند. بنابراین، برای زوجین مهم است که در گفت و گو هایشان به نحوه ارتباطات خود توجه نمایند.
همسرانی که روابط موفق و طولانی مدتی دارند، غالبا کسانی هستند که علاوه بر اینکه در مهارت های زندگی تسلط نسبی داشتند با تجربه یاد گرفته اند چگونه تنش های خود را در رابطه مدیریت کنند. لزومی ندارد که این همسران موفق در مقایسه با سایر همسران تنش های کمتری داشته باشند، بلکه آنها یاد گرفته اند که چگونه احساسات خود را به شیوه ای سالم و سازنده ابراز نمایند. همچنین می دانند که درگیری ها بخشی طبیعی از هر رابطه ای هستند آنها تعارضات را به عنوان فرصتی برای یادگیری بیشتر در مورد شریک زندگی خود و تقویت روابط می بینند.
5-توانایی درک دیدگاه همسر
همچنین یکی از مهارت های کلیدی که زوج های دارای هوش هیجانی از آن برخوردار هستند، توانایی گوش دادن و درک دیدگاه یا موقعیت شریک زندگی خود در طول زندگی شان است. آنها فقط بر دیدگاه خود تمرکز نمی کنند، بلکه سعی می کنند مسائل را از دیدگاه شریک زندگی خود ببینند که این نکته به آنها کمک می کند تا زمینه های مشترک را پیدا کرده و چالش ها را به نحو احسن حل و فصل کنند.
6- رابطه مستحکم
همسرانی که هوش عاطفی بالایی دارند، کسانی هستند که اهمیت روابط شان را درک کرده و برای تقویت آن تلاش می کنند. آنها درک روشنی از هویت و نقش خود به عنوان یک زن و شوهر دارند و قادر هستند که تعادل سالمی میان اهداف شخصی و روابط خود برقرار نمایند. همچنین آنها در نقش های خود و در مشارکت خود احساس اعتماد به نفس می کنند که به آنها کمک می کند پایه ای قوی برای رابطه خود ایجاد کنند. آنها به زبان تهدید آمیز هنگام مواجهه با مشکلات در رابطه خود متوسل نمی شوند. در عوض، آنها آشکارا و صادقانه در مورد مسائلی که بوجود می آیند ارتباط برقرار می کنند و به آنها توجه می کنند و اگر آنها متوجه شوند که حل مشکلات به تنهایی بسیار دشوار است، از یک متخصص مانند یک درمانگر یا مشاور کمک می گیرند.
7-داشتن مرزهای سالم
زوج هایی که روابط موفق و سالمی دارند، چارچوب های مشخصی را با توافق هم ایجاد می کنند، به ویژه بر سر روابط خارج از مرز های زناشویی و اهمیت دادن حریم آن با یکدیگر توافق می کنند. آنها از عواقب خیانت آگاه هستند و اقداماتی را برای جلوگیری از وقوع آن انجام می دهند و هیچ فضایی برای وقوع امر مشکوکی ایجاد نمی کنند. آنها با یکدیگر شفاف هستند و چیزی را از هم پنهان نمی کنند. آنها وقتی با هر چالشی روبرو شوند. به عنوان یک تیم با یکدیگر همکاری می کنند و در تمام جنبه های زندگی شان از یکدیگر حمایت می کنند.
8-داشتن فعالیت های مشترک
همسرانی که روابط موفقی دارند، برای برقراری ارتباط با یکدیگر تلاش آگاهانه ای را به صورت منظم انجام می دهند. زوج های موفق حداقل چند علاقه مشترک یا فعالیت های مشترک دارند که از انجام آنها با هم لذت می برند، که به آنها کمک می کند تا پیوند برقرار کنند و خاطرات مشترک ایجاد کنند. آنها همچنین وقت با کیفیت را با یکدیگر صرف می کنند و در فعالیت هایی درگیر می شوند که هر دو از آن لذت می برند.
چگونه با کمک هوش عاطفی می توانید کیفیت زندگی مشترک را افزایش داد؟
1-سعی کنید منبع قابل اعتماد و قابل اتکایی برای حمایت عاطفی از همسر خود باشید. یعنی همسر شما وقتی برای حمایت عاطفی به شما مراجعه کند، احساس امنیت نماید و حس خوشایندی دریافت نماید.
2-توصیه می شود خواسته ها و نیازهای طرف مقابل خود را پیش بینی کنید و به آنها پاسخ دهید بدون اینکه آنها از شما بپرسند. این بدان معنی است که از وضعیت عاطفی همسر خود آگاه باشید و قبل از اینکه او از شما درخواست کند در رفع نیازهای او فعال باشید. (البته این نکته چنین معنایی را نمی دهد که طرفین احساسات و خواسته های خودشان را به یکدیگر بیان نکنند و به این امید باشند که طرف مقابل خواسته ی آن ها را ذهن خوانی کند. بلکه منظور این است که وقتی به تدریج مدل و سبک طرف مقابل را متوجه شدید می توانید خواسته های او را راحت تر پیش بینی کنید.)
3-در نهایت، مراقبت از احساسات خود و نیز حساس بودن به احساسات همسرتان می تواند پیامد های مثبتی داشته باشد. هنگامی که شما با احساسات خود و همسرتان هماهنگ هستید، بهتر می توانید چالش ها را مدیریت کنید و یک رابطه سالم را حفظ کنید. این نکته می تواند منجر به رضایت بیشتر از زندگی شود.
روش های ارتقای هوش عاطفی
1- با احساسات مختلف خود رفیق باشید
برای پرورش هوش عاطفی در در زندگی فردی و مشترک، لازم است که با احساسات خود دوست باشید و از آنها اجتناب نکنید یعنی شما آنچیزی را که باعث ایجاد احساس در شما می شود را شناسایی کنید. درنظر گرفتن این نکته اهمیت دارد که پی ببرید احساسات، شما را کنترل نمی کند. بلکه شما می توانید آن ها را کنترل کنید. از این رو با درک احساسات خود، می توانید از سرکوب آنها جلوگیری به عمل آورید. همچنین مهم است که درباره احساسات خود از انتقاد، سرزنش یا قضاوت دوری کنید. اگر بتوانید همچین نگرشی را درباره احساسات خود داشته باشید؛ کنار آمدن با احساسات همسرتان نیز آسان تر خواهد بود. در نظر گرفتن این نکته می تواند به ایجاد یک ارتباط سالم و در ازدواج شما کمک کند.
2-برای حفظ آرامش خود بکوشید
احساسات منفی می توانند طاقت فرسا باشند و می توانند بر تفکر عینی و نحوه تصمیم گیری ما تأثیر بگذارند. هنگامی که ما در احساسات منفی غرق می شویم، ممکن است انتقادی تر یا دفاعی تر از حد معمول شویم. برای کاهش تنش و به دست آوردن تعادل، توصیه می شود که لحظه ای از چالش فاصله بگیرید و فعالیت هایی را انجام دهید که به آرامش ذهن و بدن کمک می کند. نمونه هایی از این فعالیت ها شامل گوش دادن به موسیقی، خواندن، قدم زدن یا مراقبه است. با استراحت و درگیر شدن در فعالیت های آرامش بخش، می توانیم شدت احساسات منفی را کاهش دهیم و احساس آرامش و وضوح لازم را به دست آوریم.
3- ارتباط مناسب با طرف مقابل برقرار کنید
پس از شناسایی احساسات و تلاش برای آرامش آرام شدن، نوبت به گفت و گوی سازنده با طرف مقابل می رسد گفتگو سازنده شامل بیان نیازهای خود به شیوه ای قاطعانه اما غیر تهاجمی می باشد. به سخنان طرف مقابل بدون وقفه گوش دهید که انجام آن نشان دهنده احترام و همدلی نسبت به دیدگاه اوست. علاوه بر این، تصدیق و تأیید احساسات شریک زندگی می تواند به ایجاد اعتماد و ارتباط عاطفی کمک کند. با این حال، اگر احساسات منفی در طول مکالمه دوباره شعله ور شد، توصیه می شود که دوباره به مرحله دوم بروید یعنی بار دیگر از این چالش فاصله بگیرید. این فاصله گیری بسته به شدت احساسات می تواند از 20 دقیقه تا 24 ساعت طول بکشد. دلیل فاصله گرفتن از چالش این است که از تبدیل مکالمه به درگیری و جدل جلوگیری کنید. فاصله گرفتن به هر دو طرف امکان می دهد تا آرام شوند و احساسات خود را مجددا پردازش نمایند. توجه به این نکته مهم است که احساسات منفی دشمن نیستند، اما نحوه بیان آنها می تواند مشکل ساز باشد.
جمع بندی
در این مقاله به تعریف هوش عاطفی اشاره کردیم و به اهمیت و جایگاه آن در زندگی مشترک پرداختیم و بر این نکته تاکید نمودیم که چگونه می توانیم با پذیرش احساسات و مدیریت آن قادر خواهیم بود که زندگی مشترک مطلوبی را داشته باشیم و به نحو مناسبی با چالش های زندگی مواجه شویم.