آیا واقعا افراد متاهل بیشتر به زوال عقل مبتلا می شوند؟

اغلب مطالعات به نقش محافظت کننده ازدواج در حفظ و ارتقای عملکرد شناختی اذعان دارند. در این مقاله قصد داریم ابعاد رابطه میان سلامت ذهنی و ازدواج را بیشتر واکاوی کنیم.
آیا واقعا افراد متاهل بیشتر به زوال عقل مبتلا می شوند؟
برای دهه‌ها، مطالعات مختلف از این ایده حمایت کرده‌اند که ازدواج مانند یک سپر محافظ در برابر افسردگی، زوال فکری و تنهایی عمل می‌کند. مطالعات نشان داده‌اند که همراهی همسر می‌تواند استرس را کاهش دهد، سبک زندگی سالم‌تری ایجاد کند و حتی طول عمر را افزایش دهد. اما اخیراً، یافته‌ای جنجالی ادعا کرده است که افراد مجرد شامل بیوه، مطلقه یا کسانی که هرگز ازدواج نکرده‌اند در مقایسه با افراد متأهل، خطر کمتری برای ابتلا به زوال عقل دارند. این یافته نه‌تنها با باورهای رایج و بسیاری از یافته های علمی در تضاد است، بلکه سوالات مهمی را برمی‌انگیزد: برای مثال آیا واقعاً ازدواج می‌تواند به جای محافظت از مغز، آن را آسیب‌پذیرتر کند؟ یا این یافته صرفاً یک استثنای گیج‌کننده در میان انبوهی از شواهد علمی است؟ پیش از هر چیز، باید بپرسیم: چرا بیشتر مطالعات اثر محافظتی ازدواج را تایید کرده‌اند؟ در این مقاله قصد داریم ضمن نقد یافته های آن مقاله به مزایای تاهل بر سلامت شناختی و ذهنی بپردازیم.
Hamin-Yar
11 دقیقه

آیا مجردها کمتر دچار زوال عقل می‌شوند؟

مقاله ای که در مارس سال 2025 در مجله Alzheimer’s Association Journals  منتشر شده است؛ بدین گونه که در یک مطالعه‌ طولانی‌مدت روی 24 هزار سالمند آمریکایی، پژوهشگران دریافتند که افراد مجرد شامل هرگز ازدواج‌نکرده‌ها، مطلقه‌ها و بیوه‌ها در مقایسه با متأهل‌ها، به میزان کمتری در معرض ابتلا به برخی انواع زوال عقل قرار دارند.

این یافته برخلاف بسیاری از مطالعات پیشین است که ازدواج را عامل محافظت‌کننده تلقی می کردند. از نگاه محققان مشارکت‌های اجتماعی، سبک زندگی فعال‌تر و استقلال بیشتر در برخی مجردها، ممکن است در این زمینه نقش محافظتی داشته باشد.

در این پژوهش بسیاری از عوامل اثرگذار همچون عوامل تأثیرگذار مانند سن، جنسیت، نژاد، تحصیلات، افسردگی کنترل شده بود. شرکت‌کنندگان این مطالعه از ۴۲ مرکز تحقیقاتی در آمریکا انتخاب شدند. این افراد در بازه سنی 50 تا 104 سال قرار داشتند که میانگین سنی آنها حدود ۷۲ سال بود. حدود 18 سال پیگیری آنها نشان داد که حدود 20 درصد آنها به بیماری زوال عقل مبتلا شدند.

برخلاف این مطالعه، نگاهی جامع به بسیاری از پژوهش ها و مطالعات گویای آن است که زندگی متاهلی با بسیاری از شاخص های سلامت روانشناختی در ارتباط است که در ادامه به تدریج به آن اشاره می کنیم.

 

نقدهای ساختاری و محتوایی به ادعای مقاله

در این بخش قصد داریم یافته های ساختاری و محتوایی این مقاله را تجزیه و تحلیل کنیم:

 ۱- عدم معرف بودن نمونه

نمونه مورد مطالعه در این پژوهش دربرگیرنده داوطلبان یا افراد ارجاع‌شده به مراکز تخصصی است و نه یک نمونه ای که نماینده جامعه آمریکا باشد. گروه مورد مطالعه به‌طور متوسط تحصیل‌کرده‌تر و عمدتاً سفیدپوست هستند؛ بنابراین یافته‌ها ممکن است قابل تعمیم به همه جمعیت کشور آمریکا نباشد چه برسد به اینکه این نتیجه را به سایر فرهنگ ها و جوامع تعمیم دهیم.

۲- ابهام در رابطه علّی و معلولی

این مطالعه از نوع طولی مشاهده‌ای است و نمی‌تواند رابطه علی و معلولی بین وضعیت تأهل و زوال عقل را اثبات کند. از این رو ممکن است عوامل نهفته ی دیگری در افزایش یا کاهش زوال عقل سهم داشته باشد. لذا برای نتیجه‌گیری قطعی، نیاز به تحقیقات دقیق‌تری است.

۳- کم‌توجهی به کیفیت روابط خانوادگی

این مطالعه تنها به وضعیت تأهل پرداخته و از بررسی کیفیت روابط زناشویی غفلت کرده است، در حالی‌که کیفیت ازدواج تأثیر مستقیم بر سلامت روان دارد. براساس این مطالعه نمی‌توان همه ازدواج‌ها را یک‌دست آسیب‌زا دانست. بسیاری از روابط زناشویی منبع حمایت عاطفی و ارتقای سلامت روانی هستند.

 ۴- تأثیر رفتارهای تشخیصی و مراجعه به پزشک

احتمال دارد که افراد متأهل برای بررسی‌های عملکرد شناختی شان به میزان بیشتری توسط همسرشان ارجاع شوند و همین باعث تشخیص زودهنگام‌تر در آنان شود. از طرفی می‌توان ادعا کرد که کاهش نرخ زوال عقل در مجردها ممکن است ناشی از تشخیص کمتر یا دیرهنگام‌تر در این افراد باشد، نه الزاما برخورداری از سلامت ذهنی بیشتر.

 ۵- عدم بررسی دقیق سایر شاخص‌های روانشناختی

طبق این تحقیق مجردها کمتر دچار زوال عقل می‌شوند، اما این موضوع جای بررسی دارد که کاهش زوال عقد در میان مجردان دلیلش واقعا مجرد بودن است یا به چیزهای دیگر بستگی دارد. مثلا شاید این افراد دوستان بیشتری دارند یا بیشتر در جمع‌ هستند و همین باعث سلامت ذهن‌شان می گردد. پس به سادگی نمی توان نتیجه گرفت که خودِ مجرد بودن دلیل اصلی این تفاوت‌هاست.

 

نقش تعدیلگر کیفیت روابط زناشویی

بسیاری از پژوهش‌ها نشان می‌دهند که کیفیت رابطه زناشویی نقش اصلی را در سلامت روان دارد، نه صرفاً متأهل یا مجرد بودن. افرادی که در یک ازدواج گرم، حمایت‌گر و با کیفیت زندگی می‌کنند، معمولاً از رضایت زندگی بالاتر، سلامت ذهنی بهتر و خواب منظم‌تری برخوردارند.

تجربه روابط سالم می‌توانند استرس را کاهش دهند و به حفظ عملکردهای شناختی کمک کنند. پس در صورتی که ازدواجی را تجربه کنیم که با روابط با کیفیت و تعهد و صمیمیت همراه باشد در ارتقای عملکرد روانشناختی ما نقش بسزایی برجای می گذارد.

 

 نقش ازدواج در ساختار مغز و شناخت

مطالعات تصویربرداری مغزی نشان داده‌اند که تعامل اجتماعی منظم، به‌ویژه با شریک زندگی، باعث حفظ ساختارهای حیاتی مغز مانند هیپوکامپ می‌شود؛ ناحیه‌ای که مسئول حافظه و یادگیری است. افرادی که در روابط عاطفی پایدار و گرم زندگی می‌کنند، کمتر دچار کاهش حجم هیپوکامپ در گذر زمان می‌شوند. همچنین، روابط صمیمی باعث کاهش سطح کورتیزول (هورمون استرس) و التهاب مزمن در بدن می‌شود.

در سطح شیمی مغز، هورمون‌هایی مانند اکسی‌توسین (هورمون عشق و دلبستگی) و دوپامین (مرتبط با پاداش و لذت) نقش مهمی در تقویت پیوند زوجین و بهبود خلق‌وخو دارند. ترشح این مواد در تعاملات مثبت زناشویی، باعث افزایش احساس امنیت، کاهش اضطراب و تقویت سلامت روان می‌شود. بنابراین، ازدواج سالم نه‌تنها رابطه‌ای اجتماعی، بلکه یک فرایند محافظتی برای مغز و روان است.

 

مطالعاتی که نقش مثبت ازدواج را بر عملکرد شناختی تایید می کنند:

مطالعه‌ی در سال 2019 نشان داد که افراد متأهل، به‌طور معناداری کمتر در معرض ابتلا به زوال عقل و سایر اختلالات شناختی هستند. آن‌ها همچنین در آزمون‌های حافظه، جهت‌یابی و عملکرد اجرایی نمرات بهتری می‌گیرند. جالب اینکه افراد بیوه یا مطلقه در تمام این شاخص‌ها عملکرد ضعیف‌تری نسبت به افراد متأهل دارند و حتی افراد هرگز ازدواج‌نکرده نیز در زمینه حافظه و جهت‌یابی ضعیف‌ترند.

مطالعه‌ی دیگر تأیید می‌کند که تمام گروه‌های مجرد از جمله افراد هم‌خانه‌، بیوه‌ها، مطلقه‌ها و افراد دچار تجرد قطعی در معرض خطر بیشتر ابتلا به زوال عقل قرار دارند. حتی پس از کنترل عوامل اقتصادی و بهداشتی، تأثیر منفی مجرد بودن همچنان پابرجاست. نکته‌ی جالب دیگر این است که این اثرات در مردان مجرد قوی‌تر از زنان مشاهده شده‌اند.

یک مطالعه طولی از فرانسه نشان داد که افراد هرگز ازدواج‌نکرده، تقریباً ۲.۵ برابر بیشتر از افراد متأهل یا هم‌خانه، در معرض ابتلا به آلزایمر هستند. این افزایش خطر حتی پس از کنترل عواملی مانند تحصیلات، افسردگی و فعالیت‌های اجتماعی نیز پابرجا ماند. یافته‌ها نشان می‌دهند که روابط عاطفی پایدار ممکن است نقش محافظتی در برابر آلزایمر داشته باشند. این نتایج، اهمیت پیوندهای اجتماعی را در سلامت مغز برجسته می‌کند.

همچنین مطالعات مختلف نشان داده است که پیامدهایی که گریبانگیر سالمندان مجرد است به مراتب از سالمندان مجرد بیشتر می باشد.

 

شواهد علمی تاثیر مثبت ازدواج بر سلامت روان

ازدواج، فراتر از پیوندی عاطفی، تأثیری عمیق بر جنبه‌های گوناگون زندگی انسان دارد؛ یکی از مهم‌ترین آن‌ها، سلامت روان است. روان‌شناسان و جامعه‌شناسان در دهه‌های اخیر به بررسی این موضوع پرداخته‌اند و یافته‌های جالب توجهی به‌دست آورده‌اند. این یافته‌ها نشان می‌دهد که زندگی مشترک سالم می‌تواند برای ذهن و روان مفید باشد.

مطالعات متعددی نشان داده‌اند که افراد متأهل کمتر درگیر افسردگی می‌شوند. یکی از دلایل این مسئله، احساس تعلق و معنای بیشتری است که افراد متأهل در زندگی تجربه می‌کنند. ازدواج سالم می‌تواند نقش حفاظتی در برابر افسردگی ایفا کند.

افراد متأهل معمولاً در مقابله با استرس‌های زندگی، از جمله بیماری‌های مزمن، عملکرد بهتری دارند. وجود شریک زندگی به‌عنوان همراهی عاطفی و عملی، توان فرد را در برابر فشارهای روحی افزایش می‌دهد. تحقیقات دانشگاه شیکاگو نشان می‌دهد که زوجین در صورت مواجهه با بیماری‌های جدی، از سطح استرس پایین‌تری نسبت به افراد مجرد برخوردارند.

همچنین، ازدواج بستری مناسب برای شکل‌گیری شبکه‌های حمایتی خانوادگی است. خانواده‌های متأهل اغلب در ارتباط با اقوام و دوستان فعال‌ترند و همین ارتباطات می‌توانند منابع مهمی برای حمایت روانی باشند. در پژوهش‌های منتشر شده در شبکه حمایتی قوی‌تر با سلامت روانی بهتر در ارتباط شناخته شده است.

در نهایت، افراد متأهل کمتر در معرض تنهایی مزمن هستند، که خود با خطر زوال شناختی و بیماری‌های مرتبط با سن در ارتباط است. زندگی مشترک منجر به تعامل روزانه، مسئولیت‌پذیری و هدفمندی می‌شود که همگی به حفظ کارکردهای شناختی کمک می‌کنند.

یکی دیگر از مزایای ازدواج، افزایش انگیزه برای سبک زندگی سالم‌تر است. افراد متأهل تمایل بیشتری دارند که برای سلامتی خود و شریک زندگی‌شان، تصمیم‌های بهتری بگیرند. همچنین، شریک زندگی می‌تواند مشوق مهمی برای پیگیری درمان‌های روان‌شناختی پزشکی باشد. تحقیقات منتشرشده نشان می‌دهند که ازدواج با افزایش احتمال پیروی از توصیه‌های پزشکی و بهداشتی همراه است. به منظور مطالعه بیشتر راجع به مزایای متاهلی می توانید به این درسنامه مراجعه کنید.

 

 

جمع بندی

در مجموع، اگرچه برخی مطالعات معدود سعی دارند ادعا کنند که افراد مجرد در معرض خطر کمتری برای ابتلا به زوال عقل هستند، اما بررسی جامع‌تر شواهد علمی موجود نشان می‌دهد که ازدواج سالم می‌تواند نقش محافظتی قابل‌توجهی بر سلامت روان و مغز ایفا کند. مطالعات طولی و گسترده‌ای از آمریکا و اروپا بارها نشان داده‌اند که افراد متأهل کمتر دچار افسردگی، تنهایی مزمن و زوال شناختی می‌شوند و عملکرد بهتری در مقابله با استرس و بیماری‌های مزمن دارند.

از نظر علمی، ارتباط عاطفی و پایدار در ازدواج منجر به ترشح هورمون‌هایی می‌شود که برای کاهش اضطراب و سلامت روان مفیدند. همچنین تعامل مداوم با همسر باعث تقویت ساختارهایی مانند هیپوکامپ در مغز می‌شود که مسئول حافظه و یادگیری است.

در عین حال، باید توجه داشت که کیفیت زندگی مشترک مهم‌تر از اقدام به ازدواج غیرسنجیده است. شکی نیست که یک رابطه ناسالم می‌تواند استرس‌زا و مضر باشد، اما یک ازدواج حمایت‌گر و صمیمی، سپری قدرتمند ایجاد می کند. شرط داشتن زندگی مشترک موفق به وجود عواملی همچون روابط اجتماعی سازنده، سبک زندگی سالم، فعال نگه داشتن ذهن و کنترل استرس بستگی دارد.

مطالب مرتبط
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مطالب مرتبط

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

افزودن لیست پخش جدید