هوش هیجانی چگونه ازدواج شما را متحول می کند؟

پنج مؤلفه اصلی هوش هیجانی از نگاه دانیل گلمن چه مواردی است و چه نکات آموزنده ای برای ازدواج دارد؟ چگونه می توانیم در دوران آشنایی هوش هیجانی طرف مقابل تشخیص دهیم؟
هوش هیجانی چگونه ازدواج شما را متحول می کند؟
بسیاری از مشکلات زندگی مشترک عمدتا از جایی شروع می‌شود که کمتر به چشم می آید: انتظارات ناگفته، هیجان‌های سرکوب‌شده و احساسات پنهان. فقدان بینش راجع به این موضوعات باعث می شود تا بعدها بهای آن را در دلخوری و فاصله‌های عاطفی بپردازیم. به بیان واضح تر بسیاری از زندگی‌های مشترک نه لزوما با خیانت یا مشکلات مالی، بلکه با ناتوانی در فهم و ابراز موثر احساسات از هم می‌پاشند. به نظر شما چرا برخی زوجین با وجود اختلافات، رابطه‌ای پایدار و شاد دارند، در حالی که برخی دیگر حتی با کوچک‌ترین تعارضات از هم می‌پاشند؟ پاسخ در مهارتی نهفته است که بسیاری از ما آن را نادیده می‌گیریم: هوش هیجانی. در واقعیت پرچالش امروزه، تنها کسانی می‌توانند در مسیر ازدواج موفق قدم بردارند که از بلوغ عاطفی کافی برخوردار اند. اگر تمایل دارید ازدواجی را تجربه کنید که در آن به جای جنگ قدرت، گفت‌وگو حاکم است و به جای قهرهای طولانی، درک متقابل وجود دارد، این مقاله شما را با ابزاری ضروری برای ساختن ازدواجی موفق آشنا می‌کند.
Hamin-Yar
9 دقیقه

هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی به معنی ساده کلمه عبارت است از اینکه همانند یک نقشه راه، بتوانیم احساسات خود و طرف مقابل‌مان را تشخیص دهیم و بتوانیم به مدیریت و تنظیم آن بپردازیم. وقتی نتوانیم هیجان خود را به خوبی بشناسیم ممکن است در تنظیم صحیح آن ناتوان شویم. هوش هیجانی مکمل و گاه مهم‌تر از هوش شناختی  (IQ)  می باشد. این مفهوم کاربرد های ویژه ای در روابط بین فردی ازجمله ازدواج دارد که در ادامه به طور مفصل به آن اشاره می کنیم. در ابتدا توجه شما را به مثالی جلب می‌کنیم که ممکن است بسیاری از ما فقدان چنین مهارتی را تجربه نماییم:

تصور کنید فردی با هوش هیجانی بالا وقتی ببیند همسرش از موضوعی دلخوری شدیدی دارد به جای اینکه او هم متقابلا عصبی شود یا به او نصیحت های کلیشه‌ای کند یا هیجان او را نادیده بگیرد و یا مورد قضاوت اش قرار دهد، ابتدا احساس او را می‌پذیرد (مثلاً می‌گوید: می‌بینم از دستم ناراحتی یا به خاطر فلان قضیه عصبانی هستی) پس از اینکه از شدت هیجان او کاسته شد، به تدریج به دنبال راه حل متقابل می گردد تا کیفیت رابطه ارتقا یابد.

در ادامه و با مثال های بیشتر با کاربرد هوش هیجانی در ازدواج طبق نظریه دانیل گولمن آشنا می شویم:

پنج مؤلفه اصلی هوش هیجانی از نگاه دانیل گولمن

در این قسمت سعی می کنیم که ضمن اشاره به پنج مولفه اصلی هوش هیجان از نگاه گولمن، ارتباط آن را با آمادگی پیش از ازدواج بررسی کنیم.

1- خودآگاهی

خودآگاهی یعنی شناخت دقیق از احساسات، انگیزه‌ها و تأثیر آن‌ها بر رفتارمان. وقتی خودآگاه باشیم، بهتر می‌توانیم علت واکنش‌هایمان را بفهمیم و تصمیم‌های سنجیده‌تری بگیریم. این آگاهی پایه‌ی ارتباط سالم با دیگران است.

اگر فردی خودآگاه باشد، می‌داند دقیقاً از زندگی مشترک چه می‌خواهد، چه چیزهایی برایش مهم‌اند و از چه ویژگی‌هایی پرهیز دارد. مثلا دختری که خودآگاه است، وقتی با پسر شیرین سخنی، آشنا می‌شود، صرفاً به هیجان اولیه دل نمی‌بندد، بلکه بررسی می‌کند آیا ارزش‌ها و سبک زندگی‌شان هماهنگ است یا خیر. به طور خلاصه خودآگاهی یعنی من می‌دانم چه کسی هستم، چه می‌خواهم و چرا به وی جذب شده‌ام.

2- خودمدیریتی

این توانایی به ما کمک می‌کند احساسات شدید خود را به شکلی مناسب، کنترل و هدایت کنیم. کسی که خودمدیریتی دارد، در شرایط پرتنش زود از کوره در نمی‌رود و رفتارش را با تفکر تنظیم می‌کند و مانع واکنش‌های تند و ناگهانی می باشد. دوران آشنایی پیش از ازدواج طبیعی است با سوءتفاهم‌ها یا اختلاف‌نظرهای کوچک همراه باشد؛ در این میان کسی که خودمدیریتی دارد، عجولانه قضاوت نمی‌کند یا با عصبانیت واکنش نشان نمی‌دهد.

مثال: فردی که در قرار آشنایی سوم، نسبت به موضوعی با مخالفت طرف مقابل مواجه می‌شود، به‌جای واکنش شدید یا قطع رابطه، موضوع را به نحو منطقی و خونسردی مطرح می کند. این ویژگی از اشتباهات احساسی و تصمیم‌های شتاب‌زده پیشگیری می‌کند.

3- انگیزش

انگیزش یعنی توانایی حرکت به‌سوی اهدافی با انرژی و سرمایه درونی، نه صرفاً بر مبنای پاداش‌های بیرونی. افراد با هوش هیجانی بالا، از درون مشتاق رشد و موفقیت هستند و انگیزه‌شان پایدارتر است. در ازدواج، این انگیزش کمک می‌کند برای ساختن رابطه، تلاش مداوم داشته باشیم. افرادی که از درون انگیزه ازدواج دارند، نه برای جلب تأیید دیگران یا فرار از تنهایی بلکه برای ساختن آینده به طور جدی تلاش می‌کنند. کسی که انگیزه‌اش برای ازدواج رشد و تعالی معنوی یا مادی است، هنگام آشنایی به دنبال کسی است که او نیز چنین انگیزه‌ای داشته باشد.

4- همدلی

همدلی یعنی توانایی درک احساسات و دیدگاه دیگران، حتی زمانی که با ما تفاوت دارند. کسی که همدلی دارد، فقط گوش نمی‌دهد؛ بلکه احساس طرف مقابل را واقعاً حس می‌کند و خود را جای او می‌گذارد.

در دوران آشنایی، همدلی به این معناست که بتوانیم احساسات، نگرانی‌ها و نیازهای طرف مقابل را بدون قضاوت بشنویم و درک کنیم. مثلا وقتی کسی می‌گوید در زمان گذشته سختی های زیادی را متحمل شده، به‌جای بی‌تفاوتی یا ترحم یا نصیحت، سعی می‌کنیم بفهمیم این گذشته چه تأثیری در رفتار و شخصیت امروز او داشته است و بدون قضاوت گوش می دهیم.

5- مهارت‌های اجتماعی

این مهارت‌ها به ما کمک می‌کنند روابط مؤثر و پایدار بسازیم و تعارضات را به‌شکل سازنده حل و فصل کنیم. افراد دارای این مهارت، ارتباط مناسبی را برقرار می کنند و می‌توانند با دیگران همکاری و همدلی داشته باشند. در ازدواج، این مهارت‌ها سنگ‌بنای گفت‌وگوهای سازنده و حل چالش‌هاست.

فردی که این مهارت را دارد، می تواند گفت‌وگوی مؤثر داشته باشد، حرف دلش را بدون رودربایستی بیان کند و از طرف مقابل هم بشنود. مثلا کسی که به‌راحتی می‌تواند درباره دغدغه‌ها، ارزش‌ها و مرزهای شخصی‌اش حرف بزند، فضایی باز و ایمنی برای شناخت واقعی ایجاد می‌کند.

تهدید های هوش هیجانی پایین برای ازدواج

وقتی هنگام مواجهه با مسائل مهم زندگی فاقد هوش هیجانی موثری باشیم پیامدهای آن گریبانگیر رابطه خواهد شد.

۱- ناتوانی در همدلی

در دوران آشنایی، اگر فرد مقابل نتواند موقعیت‌های شما را درک کند و صرفاً با منطق خشک یا بی‌تفاوتی پاسخ دهد، این زنگ خطر است. مثلاً وقتی ناراحت هستید و او با شوخی یا بی‌تفاوتی یا سرزنش برخورد می‌کند، نشانه‌ی ضعف در همدلی است. این ناتوانی بعدها به فاصله‌ی عاطفی منجر خواهد شد.

۲- واکنش‌های هیجانی افراطی

شخصی که در دوران آشنایی با انتقاد یا مخالفت کوچک زود عصبانی می‌شود بر احساسات منفی‌اش کنترل ندارد. امروز این عصبانیت یک قهر چند ساعته است، فردا ممکن است به تحقیر یا کنترل‌گری بیانجامد.

۳- ناتوانی در گفت‌وگوی سالم

وقتی فردی نمی‌تواند درباره احساساتش صحبت کند یا از حرف‌زدن درباره مسائل مهم طفره می‌رود، احتمال دارد که در آینده مسائل عمیق‌تری را نیز پنهان کند. اگر نمی‌توانید راحت درباره دغدغه‌ها، اختلافات یا ارزش‌ها حرف بزنید، رابطه‌ی آینده در معرض سوتفاهم خواهد بود.

۴- کینه‌جویی یا انباشت ناراحتی

اگر طرف مقابل به‌جای حل مسئله یا گفت‌وگو، ناراحتی‌ها را در خود نگه می‌دارد و بعدتر در قالب کنایه، سکوت یا دوری واکنش نشان می‌دهد، این نشانه‌ی یک الگوی ناسالم است. چنین الگوهایی پیش‌درآمد طلاق عاطفی هستند.

تشخیص هوش هیجانی بالا پیش از ازدواج

در ادامه مهم ترین نشانه های فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است را اشاره می کنیم:

*نسبت به احساسات شما حساس است: اگر ناراحت یا نگران باشید، متوجه تغییر حالتتان می‌شود و با مهربانی درباره‌اش سؤال می‌پرسد.

مثال: اگر متوجه شود بی‌حوصله‌ای، با ملایمت می‌پرسد: «امروز خسته به نظر می‌رسید، چیزی هست که ناراحتتون کرده؟»

*در بحث‌ها دنبال برنده شدن نیست: در اختلاف نظرها نمی‌خواهد فقط حرف خودش را به کرسی بنشاند، بلکه می‌کوشد واقعاً شما را درک کند.

مثال: در اختلاف نظر درباره محل زندگی، می‌گوید: «به من بگویید چرا این منطقه برات مهمه، شاید بتونیم راه حلی پیدا کنیم که به هردو نظر احترام بذاریم.»

*درک درستی از تفاوت‌ها دارد: لازم نیست دقیقاً شبیه هم باشید. او تفاوت‌ها را می‌پذیرد و سعی می‌کند پلی میان شما بسازد، نه دیوار.

مثال: اگر شما خانواده‌گرا و او مستقل‌تر باشد، پیشنهاد می‌کند: «میشه هفته‌ای یه بار با خانوادت وقت بگذرونیم و هفته بعد برنامۀ دونفرۀ خودمون رو داشته باشیم.»

*به احساسات خودش آگاه است: به‌جای آن‌که با قهر، سکوت یا واکنش مبهم پاسخ دهد.

مثال: به جای رفتار مبهم، صادقانه می‌گوید: «از اینکه دیروز تماس نگرفتی ناراحت شدم، چون دلم می‌خواست خبر داشته باشم که حالتون خوبه.»

*در مواجهه با انتقاد واکنش شدید نشان نمی‌دهد: اگر نقدی از شما بشنود، سریع جبهه نمی‌گیرد، بلکه فکر می‌کند و پاسخ می‌دهد.

مثال: اگر بگویید «دیشب توی مهمونی با من سرد برخورد کردید»، به جای عصبانی شدن و اینکه بگوید انگار همیشه باید تو را تحویل بگیرم پاسخ می‌دهد: «متأسفم اگر ناراحت شدید، اینطور نبوده قصد من.»

*بلد است آرامش خود را در تنش‌ها حفظ کند: اگر مشکلی پیش بیاید، سعی می‌کند فضای گفتگو را آرام و سالم نگه دارد، نه اینکه با عصبانیت یا کناره‌گیری همه چیز را بدتر کند.

مثال: وقتی گفتگو به مشاجره کشیده می‌شود، می‌گوید: «بیاین الان موضوع رو رها کنیم، بعداً با آرامش بیشتر دربارش حرف بزنیم.»

*شنونده‌ی فعال: وقتی حرف می‌زنید، با دقت گوش می‌دهد، وسط حرف نمی‌پرد، و با بازخوردهای محترمانه نشان می‌دهد که واقعاً درگیر گفت‌وگوست.

مثال: وقتی درباره مشکلات شغلی می‌گویید، به جای نصیحت کردن، باتوجه گوش می‌دهد و بازخورد می دهد.

*احساس امنیت عاطفی ایجاد می‌کند: با رفتارش به شما احساس اطمینان و ثبات می‌دهد؛ نه اینکه ناگهان شما را بی خبر بگذارد.

مثال: حتی در شرایط سخت کاری، پیام می‌دهد: «این روزها سرم شلوغه، ولی همیشه به یادتون ام و بدونید براتون ارزش قائلم.»

جمع بندی

زندگی مشترک زمانی رشد می‌کند که به‌جای بازی قدرت، بر پایه‌ی هوش هیجانی بنا شود؛ یعنی با خودآگاهی بدانیم چه می‌خواهیم، با خودمدیریتی احساسات‌مان را کنترل کنیم، عشق را با انگیزه‌های سطحی نسوزانیم، درد شریک‌مان را با همدلی درک کنیم و با مهارت‌های اجتماعی درست حرف بزنیم، گوش بدهیم و مسئله را حل کنیم. گفت‌وگوی سالم نشانه بلوغ عاطفی‌ست، نه میدان جنگ و اگر رابطه‌ای پر از کینه، واکنش‌های تند و سکوت‌های مسموم باشد، باید نگران هوش هیجانی پایین بود. در مقابل، اگر طرف مقابل شنونده‌ای فعال، حل‌کننده‌ای آرام و فردی انعطاف‌پذیر است، رابطه نه تنها می‌ماند، بلکه می‌درخشد. این بلوغ احساسی، ستون اصلی یک زندگی ماندگار است. پس پیش از گفتن «بله»، باید از خود پرسید: آیا می‌توانیم احساسات‌مان را با هم مدیریت کنیم؟ چرا که پاسخ این پرسش، سرنوشت رابطه را رقم می‌زند.

مطالب مرتبط
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مطالب مرتبط

خوش آمدید!

به حساب خود در زیر وارد شوید

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

افزودن لیست پخش جدید