آماده کردن فرزند برای ازدواج
——————————————————————————————-
کاهش وابستگی عاطفی برای آماده کردن فرزند برای ازدواج
انواع وابستگی روانی
1. وابستگی عاطفی
وابستگی عاطفی به والدین یکی از عمیقترین و پیچیدهترین اشکال وابستگی است که میتواند به شکلهای مختلفی در زندگی فرد ظاهر شود. این نوع وابستگی زمانی اتفاق میافتد که فرزند احساس کند بدون حضور یا حمایت عاطفی والدین، قادر به مدیریت احساسات و مشکلات خود نیست. از جمله مهم ترین وظایف والدین آماده سازی فرزندان برای زندگی مشترک و تشکیل خانواده است که اگر جز این باشد آن خانواده به تدریج و آهسته رو به زوال کشیده می شود.
افرادی که بهطور عاطفی وابسته هستند، در مواجهه با چالشهای زندگی، بهجای تلاش برای یافتن راهحل، به والدین خود پناه میبرند و از آنها انتظار دارند تا مشکلاتشان را حل کنند. برای مثال، در شرایط استرسزا ممکن است به والدین مراجعه کرده و از آنها بخواهند راهحلی ارائه دهند یا حتی مسئولیت تصمیمگیری را به آنها بسپارند.
این امر میتواند مانع از رشد مهارتهای حل مسئله و مدیریت هیجانات در فرد شود. بعضا خانواده هایی که در آماده کردن فرزندان برای پذیرش مسئولیت های مهم کوتاهی نموده و یا به بهانه اذیت شدن فرزند دلبند خود از واگذاری امور خانه و وظایف مهم دیگر سرباز زده اند، دچار این مشکلات خواهند شد.
چنین افرادی در زندگی مشترک نیز با چالشهای جدی روبهرو میشوند. آنها ممکن است برای حل اختلافات یا مدیریت مسائل زناشویی به والدین رجوع کنند و از شریک زندگی خود فاصله بگیرند. این وابستگی میتواند تعادل عاطفی رابطه را برهم بزند و حتی موجب تنش در زندگی زناشویی شود. اگر والدین وابستگی شدید به شما دارند و همین امر موجب تاخیر در ازدواجتان شده، پیشنهاد می کنیم مقاله اقناع والدین برای ازدواج را یک بار به طور دقیق مطالعه کنید و از تکنیک های آورده شده در مقاله در زندگی شخصی خود بهره مند شوید.
2. وابستگی مالی
وابستگی مالی یکی از رایجترین و در عین حال آشکارترین انواع وابستگی است. این نوع وابستگی زمانی شکل میگیرد که فرزندان برای تأمین نیازهای مالی خود به والدین تکیه میکنند و توانایی مدیریت مالی را به دست نمیآورند. تامین کردن تمامی نیاز های مالی واجب و غیر واجب توسط والدین، آماده سازی فرزندان برای زندگی مشترک را به تاخیر و در بعضی موارد نابود می کنند.
یکی از دلایل اصلی این موضوع، حمایت بیش از حد والدین در دوران کودکی است.
والدینی که بدون آموزش مدیریت پول یا ارائه فرصتهایی برای کسب تجربه، تمام نیازهای مالی فرزندان خود را برآورده میکنند، ناخودآگاه باعث ایجاد اتکای مالی در آنها میشوند. علاوه بر این، عدم آموزش مهارتهای پایهای مانند بودجهبندی، پسانداز یا مدیریت هزینهها، این وابستگی را تقویت میکند.افرادی که بهلحاظ مالی وابستهاند، در شروع زندگی مشترک با مشکلات زیادی مواجه میشوند. آنها ممکن است نتوانند بهتنهایی مسئولیتهای مالی خانواده را بر عهده بگیرند و حتی ممکن است برای تأمین مخارج زندگی به والدین مراجعه کنند. این وابستگی میتواند به کاهش عزتنفس فرد و ایجاد اختلافات زناشویی منجر شود.
3. وابستگی تصمیمگیری
وابستگی تصمیمگیری یکی دیگر از جنبههای مهم وابستگی است که تأثیر عمیقی بر زندگی فرد میگذارد. این نوع وابستگی زمانی رخ میدهد که فرزندان برای اتخاذ تصمیمات مهم زندگی، بهطور مداوم به نظر و تأیید والدین نیاز دارند.
تصمیماتی مانند انتخاب رشته تحصیلی، شغل، شریک زندگی یا حتی تصمیمات روزمره، برای این افراد بدون مشورت یا تأیید والدین غیرممکن به نظر میرسد. این وضعیت معمولاً به دلیل محیط تربیتی شکل میگیرد که در آن، والدین بهجای تشویق فرزندان به استقلال، آنها را بهطور مداوم کنترل کرده و در تصمیمگیریهای آنها دخالت میکنند. در چنین خانواده هایی تصمیم برای آماده کردن فرزند برای ازدواج منوط بر تایید آن دختر یا پسر توسط والدین است و عملا آن ها هستند که برای فرزندشان همسر انتخاب می کنند که ممکن است در بلند مدت اختلافات عمیقی را به وجود بیاورد. مانند عدم استقلال و کنترل گری فرزند.
این نوع وابستگی میتواند عواقب جدی برای فرد بههمراه داشته باشد.
کاهش اعتمادبهنفس، ترس از مسئولیتپذیری و ناتوانی در پذیرش عواقب تصمیمات، از پیامدهای اصلی این وضعیت است. در زندگی مشترک، فردی که به تصمیمگیری وابسته است، ممکن است برای مسائل اساسی زندگی مشترک به والدین مراجعه کند و نتواند با شریک زندگی خود تصمیمگیری مشترکی داشته باشد. این امر نهتنها باعث ایجاد اختلافات زناشویی میشود، بلکه استقلال و بلوغ فردی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
1-علل وابستگی روانی و عدم آماده شدن فرزند برای ازدواج
• تربیت کنترلگر
آسیب های کنترل گری افراطی فرزند
والدین کنترلگر به والدینی اطلاق میشود که بهطور مستمر و مداوم تمام جنبههای زندگی فرزندان خود را تحت نظارت دارند و تصمیمات آنها را در تمام زمینهها، از جمله تحصیل، روابط اجتماعی، انتخاب شغل و حتی فعالیتهای روزمره، کنترل میکنند. این نوع تربیت، در ظاهر ممکن است از روی محبت و نگرانی برای رفاه فرزند باشد، اما در واقع باعث ایجاد احساس ناتوانی در فرزند میشود.
فرزندانی که تحت تربیت کنترلگر بزرگ میشوند، بهتدریج به این باور میرسند که نمیتوانند بدون کمک والدین خود بهطور مستقل زندگی کنند. این کودکان نمیآموزند که چگونه مسئولیتپذیر باشند و تصمیمات مستقل بگیرند، چون والدین همه چیز را برای آنها برنامهریزی کردهاند. نتیجه این نوع تربیت در زندگی بزرگسالی آنها این است که در مواجهه با چالشها و مشکلات زندگی، بهجای اعتماد به خود و تصمیمگیری مستقل، بهطور ناخودآگاه به والدین یا دیگر افراد اعتماد میکنند. تربیت کنترل گری افراطی از جمله دلایل عدم آماده شدن فرزند برای ازدواج و تشکیل خانواده خواهد شد و این برهه از زندگی فرزند را به سال های دور به تاخیر خواهد انداخت.
در نهایت، این وابستگی بهطور جدی بر استقلال فردی و تواناییهای فرد در مدیریت زندگی مشترک تأثیر میگذارد. بهویژه در ازدواج، فردی که از نظر روانی تحت تربیت کنترلگر قرار گرفته است، ممکن است نتواند بهطور کامل در تصمیمات زناشویی شریک زندگی خود مستقل باشد و دائم در جستوجوی تایید و مشورت از والدین خود باشد.
• محافظت بیش از حد
والدینی که فرزندان خود را از هرگونه چالش یا مسئولیتی دور نگه میدارند، بهطور ناخودآگاه مانع از یادگیری مهارتهای زندگی و در امتداد آن آماده سازی برای زتدگی مشترک خودشان می شوند و رشد شخصیتی آنها به نحو احسنت کامل نخواهد شد. این نوع محافظت بیش از حد ممکن است به دلایل مختلفی انجام شود، از جمله ترس از آسیب رسیدن به فرزند، نگرانی برای آینده، یا حس مسئولیتپذیری شدید نسبت به رفاه کودک.
اما این مراقبت مفرط، که معمولاً از عشق و دلسوزی والدین ناشی میشود، در حقیقت دخالت خانواده در زندگی فرزند است که نتیجه معکوس دارد. فرزندانی که در چنین شرایطی بزرگ میشوند، معمولاً با مشکلاتی مانند ناتوانی در مدیریت زندگی، ترس از مواجهه با مشکلات و عدم توانایی در اتخاذ تصمیمات مهم روبهرو میشوند.
محافظت بیش از حد ممکن است شامل جلوگیری از تجارب زندگی روزمره یا ناتوانی در اجازه دادن به فرزند برای حل مشکلات خود باشد. مثلاً والدینی که از فرزندشان حمایت مالی دائمی میکنند یا از آنها میخواهند که در هر تصمیمگیری مهم به آنها مشورت کنند، در واقع بهجای کمک به استقلال فرزند، این وابستگی را تقویت میکنند. آیا این مجموعه تصمیمات باعث آماده سازی فرزندان برای زندگی مشترک می شود؟
این نوع رفتار میتواند در بزرگسالی به مشکل تبدیل شود، زیرا فرد نمیآموزد که چگونه باید مسئولیتهای خود را بهطور مستقل به دوش بکشد. در زمینه زندگی مشترک، این افراد ممکن است در برابر مسئولیتهای زناشویی و اقتصادی ناتوان باشند و نتوانند بهطور مؤثر در ایجاد یک زندگی مشترک مستقل عمل کنند.
• ترس از تنها شدن والدین
یکی از دلایلی که والدین ممکن است بهطور ناخودآگاه وابستگی روانی در فرزندان خود ایجاد کنند و آماده کردن فرزند برای ازدواج را به تاخیر طولانی مدت بیاندازند، ترس از تنها شدن است. برخی والدین بهویژه در سنین پیری، با احساس تنهایی و نیاز به حضور فرزند در کنار خود روبهرو میشوند و به همین دلیل بهشدت به فرزند خود وابسته میشوند. این والدین ممکن است بهطور غیرمستقیم از فرزندشان خواسته باشند که همیشه در کنار آنها باشد، تا حدی که این فرزندان نتوانند فضای مستقل و زندگی فردی خود را تجربه کنند.
این ترس از تنها شدن، بهطور ناخودآگاه باعث میشود که والدین به فرزند خود بیش از حد وابسته شوند و از او انتظار داشته باشند که همیشه از آنها حمایت عاطفی و حتی مالی کند. این وابستگی میتواند بهویژه در زمانهایی که فرزند آماده جدا شدن و مستقل شدن است، به مانعی جدی تبدیل شود.
این رفتار باعث عدم آماده سازی فرزندان برای زندگی مشترک و بر عهده گرفتن مسئولیت های مهم آینده شوند. در چنین شرایطی فرزند برای حفظ آرامش والدین خود احساس مسئولیت کند و حتی ممکن است به خاطر ترس از ناراحت کردن والدین یا حس گناه، نتواند تصمیمات مستقل بگیرد یا مسیر زندگی خود را بهطور طبیعی طی کند.
در این شرایط، فرزند از یکسو احساس مسئولیت سنگینی نسبت به والدین دارد و از سوی دیگر برای رشد شخصی خود با مشکلاتی روبهرو میشود. در زندگی مشترک، این وابستگی میتواند به ایجاد تنشهای زیادی در رابطه منجر شود، چرا که فرد ممکن است نخواهد یا نتواند بهطور مستقل از خانوادهاش جدا شود و زندگی مشترک جدیدی ایجاد کند.
2. پیامدهای وابستگی روانی و عدم آماده کردن فرزند برای ازدواج
وابستگی روانی به والدین میتواند پیامدهای متعددی برای آماده شدن برای ازدواج و زندگی مشترک داشته باشد. در این بخش، به برخی از مهمترین این پیامدها پرداخته میشود:
الف. ناتوانی در تصمیمگیری مستقل
افرادی که به والدین خود وابسته هستند، نمیتوانند در شرایط بحرانی تصمیمهای مهم بگیرند. این وابستگی میتواند در انتخاب شریک زندگی یا حل مشکلات زناشویی مشکلساز شود.
ب. ایجاد تنش در زندگی مشترک
وجود وابستگی به والدین میتواند باعث بروز اختلاف میان زوجین شود. اگر فرد برای هر موضوعی به والدین خود مراجعه کند، شریک زندگی احساس میکند که نقش او در زندگی کمرنگ شده است.
ج. عدم آمادگی برای پذیرش مسئولیتهای جدید
زندگی مشترک به مسئولیتپذیری بالایی نیاز دارد. افرادی که همیشه به والدین تکیه کردهاند، ممکن است در پذیرش مسئولیتهای مالی، عاطفی یا مدیریتی زندگی مشترک با مشکل مواجه شوند.
د. افزایش تعارضات خانوادگی
وابستگی روانی میتواند به درگیریهای میان خانوادهها منجر شود. مثلاً اگر یکی از زوجین بیش از حد به والدین خود تکیه کند، خانواده دیگر احساس میکند که در رابطه دخالت میشود.
3. چگونه مسیر از وابستگی تا استقلال را تجربه کنیم؟
برای رسیدن به استقلال روانی و آماده شدن برای ازدواج، باید مراحلی طی شود که به فرد کمک میکند وابستگیهای خود را کاهش داده و زندگی مستقلی را آغاز کند. این نکات چه برای فرزندان یک خانواده و چه برای والدین حائز اهمیت بوده و موجب آماده شدن فرزندان برای ازدواج و تشکیل خانواده می شود.
گام 1: شناسایی زمینههای وابستگی
اولین قدم برای رفع وابستگی، شناخت آن است.
• آیا در تصمیمگیریها به والدین نیاز دارید؟
• آیا در مواجهه با مشکلات زندگی احساس ناتوانی میکنید؟
شناسایی زمینههای وابستگی به شما کمک میکند تا روی نقاط ضعف خود کار کنید.
گام 2: تقویت اعتماد به نفس
اعتماد به نفس یکی از مهمترین مهارتهایی است که به شما کمک میکند مستقل شوید. برای تقویت آن:
• کارهای روزمره را به تنهایی انجام دهید.
• در تصمیمگیریهای کوچک تمرین کنید.
• از اشتباه کردن نترسید و از اشتباهات خود درس بگیرید.
گام 3: مدیریت مالی
یکی از مهمترین جنبههای استقلال، توانایی مدیریت مالی است.
• سعی کنید درآمد مستقل داشته باشید، حتی اگر مقدار کمی باشد.
• بودجهای برای خود تعیین کنید و هزینههای غیرضروری را حذف کنید.
• یاد بگیرید پسانداز کنید و از والدین کمک نخواهید.
گام 4: پذیرش مسئولیت
مسئولیتپذیری یکی از ویژگیهای افراد مستقل است.
• وظایف روزمره مانند تمیز کردن، آشپزی یا مدیریت امور مالی را برعهده بگیرید.
• به جای فرار از مشکلات، با آنها روبهرو شوید.
گام 5: ایجاد مرزهای سالم با والدین
ایجاد مرزهای سالم به معنای دور شدن از والدین نیست، بلکه تنظیم روابط به شکلی است که استقلال شما حفظ شود.
• زمانی برای خود و والدینتان مشخص کنید.
• در تصمیمهای مهم مشورت کنید، اما تصمیم نهایی را خودتان بگیرید.
گفتنی است که این مقاله با بهره مندی از محتوای Preparing Children for a Healthy Marriage که به طور تخصصی به منظور آماده کردن فرزند برای ازدواج و پذیرش مسئولیت های مهم زندگی تمرکز کرده است.
4. مهارتهای ضروری برای رسیدن به استقلال
والدین عزیز برای آماده کردن فرزند برای ازدواج، می بایست موارد زیر را خود یاد گرفته و به فرزندان خود نیز منتقل کنند.
الف. حل مسئله
توانایی شناسایی مشکلات و یافتن راهحلهای مناسب، یکی از مهمترین مهارتهای استقلال است.
• یاد بگیرید مسائل را تحلیل کنید.
• به جای اتکا به والدین، خودتان برای حل مشکلات تلاش کنید.
ب. مدیریت استرس
زندگی مستقل ممکن است با استرس و فشار همراه باشد. برای مدیریت استرس:
• فعالیتهای آرامبخش مانند مدیتیشن، ورزش یا مطالعه را انجام دهید.
• با دوستان یا مشاوران حرفهای صحبت کنید.
ج. مهارتهای ارتباطی
برای موفقیت در زندگی مشترک، باید بتوانید با دیگران ارتباط موثر برقرار کنید.
• به نیازها و احساسات دیگران توجه کنید.
• از بحثهای غیرضروری اجتناب کنید و سعی کنید مشکلات را با گفتوگو حل کنید.
د. خودآگاهی
شناخت خود به شما کمک میکند نیازها و علایق خود را بهتر درک کنید.
• زمانی را به تفکر درباره اهداف و ارزشهای شخصی اختصاص دهید.
• نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید و برای بهبود آنها تلاش کنید.
نتیجهگیری
آماده کردن فرزند برای ازدواج جنبه های متفاوتی دارد، به عنوان مثال وابستگی روانی به والدین میتواند یکی از بزرگترین موانع در مسیر آماده سازی فرزندان برای زندگی مشترک و رسیدن به استقلال باشد. با شناسایی وابستگیهای خود، تقویت مهارتهای شخصی و ایجاد مرزهای سالم با والدین، میتوان از این وابستگیها رها شد و برای ساختن یک زندگی مشترک موفق آماده شد. استقلال نه تنها به نفع فرزندان، بلکه به نفع والدین نیز است، زیرا آنها را قادر میسازد تا نقشهای جدیدی را در زندگی خود تجربه کنند و روابط سالمتری با فرزندان خود داشته باشند.