خودآگاهی و خودشناسی در ازدواج
اهمیت خودشناسی در ازدواج
یکی از ارکان اساسی خودشناسی در ازدواج، کسب هویت است. کسب هویت در ازدواج به معنای دستیابی به درک واضح و پایدار از خود، همانند ارزشها، باورها و اهداف شخصی می باشد، بهطوریکه فرد بتواند روابطی متعهدانه، سالم و همراه با رشد متقابل را در زندگی مشترک ایجاد کند. سوالی که ممکن است پیش بیاید این است که چرا قبل از اقدام به زندگی مشترک، تلاش برای کسب هویت اهمیت بسزایی دارد؟ آیا خودشناسی در ازدواج حائز اهمیت واقعی است؟ دانستن سبک الگوی هویتی خود چه آورده ای برای ازدواج ما دارد؟
پیش از شروع مقاله خاطر نشان می کنیم که حامین یار رسانه حامی ازدواج آسان در تمامی فرآیند ازدواج به طور تخصصی آموزش هایی را در قالب مقاله، مصاحبه با اساتید و کارگاه های آموزشی ازدواج تولید نحتوا کرده و شما می توانید از این خدمات به نحوه عالی استفاده کنید. به ادامه مقاله برگردیم و با موضوع تاثیر خودآگاهی و خودشناسی قبل از ازدواج ادامه دهیم.
موارد تاثیر خودآگاهی و خودشناسی قبل از ازدواج
1- درک عمیق از ارزشها و اهداف
خودشناسی به ما کمک میکند تا از ارزشها، باورها و اهداف خود به درک عمیقی برسیم. این شناخت و خودشناسی در ازدواج و احاطه به رفتار و طرز فکر واقعی خود به ما امکان میدهد فردی را انتخاب کنیم که با ارزشها و اهداف ما هماهنگ باشد. این تناسب باعث میشود تا با طرف مقابل در تصمیمگیریهای بزرگ، مانند نحوه تربیت فرزندان دیدگاه مشترکی داشته باشیم.
2- تعهد پایدار
فردی که هویت خود را شناخته، بهتر میداند که از جنبه های زندگی چه میخواهد و از چه چیزهایی دوری کند. این آگاهی، عزم او را در حرکت به سمت جنبه های مدنظرش در زندگی مشترک افزایش میدهد. به عنوان مثال، کسی که از علایق و اهداف شغلی خود مطمئن است، بهتر میتواند در رابطهاش برنامهریزی کند و کسی را انتخاب کند که از برنامههایش حمایت کند.
3- مدیریت تعارضات
خود شناسی در مسئله ازدواج و شناخت هویت شخصی به ما کمک میکند تا شرایط بحرانی و تعارضات با آرامش بیشتری رفتار کنیم. وقتی بدانیم که ارزشها و اولویتهای اصلی ما چیست و چه نقاط آسیب پذیری داریم، بهتر می توانیم با شریک زندگی مان ارتباط موثرتری برقرار کنیم و به جای نزاع، به دنبال راهحل سازنده خواهیم گشت. به بدون اینکه بخواهیم نظر خود را به طرف مقابل تحمیل کنیم.
4- استقلال عاطفی
خودشناسی در ازدواج و کسب هویت به ما این امکان را میدهد که احساسات خود را مدیریت نموده و از وابستگی ناسالم به شریک زندگی جلوگیری به عمل بیاوریم و از بودن در کنار وی لذت ببریم. به طور کلی کسب هویت قبل از ازدواج نه تنها به انتخاب بهتر شریک زندگی کمک میکند، بلکه در طول مسیر ازدواج، عامل تقویت و پایداری رابطه محسوب می شود.
مارک تراور(Mark Traver) در مقاله خودشناسی در ازدواج به سه راهکار برای افزایش شناخت خود و لزوم آن برای ازدواج توضیح داده است. بخش هایی از این مقاله با عنوان 3 Ways Self-Awareness Can Improve Your Marriage را دربخش زیر آورده ایم.
خودآگاهی به معنای توانایی دیدن واضح خود است و شامل دیدگاههای درونی و بیرونی میشود. خودآگاهی درونی به شناخت احساسات، باورها، ارزشها و اهداف شخصی اشاره دارد. در مقابل، خودآگاهی بیرونی شامل درک نحوهای است که دیگران ما و رفتارمان را میبینند.
این مفهوم همچنین شامل خودشناسی میشود، یعنی توانایی شناخت نقاط قوت و ضعف خود، و هویت شخصی، که بازتابی از نحوه دیدن خودمان در نقشهای مختلف است. این عناصر با هم تصویری جامع از آنچه هستیم و چگونگی تعامل ما با دنیا ایجاد میکنند.
تاثیر خودشناسی در ازدواج از دیدگاه روانشناسان
روانشناسان متعدد براساس رویکردها و زمینه های فکری شان دیدگاه های متنوعی راجع به درباره هویت دارند. در این قسمت می خواهیم به نظریه اریکسون و مارسیا در باب هویت و خودشناسی در ازدواج اشاره کنیم. اریک اریکسون در نظریهی رشد روانی-اجتماعی خود، 8 مرحلهی رشد روانی را از دوران نوزادی تا سالمندی معرفی کرد که مراحل 5 و 6 ارتباط بیشتری با مسئله خودشناسی در ازدواج دارد.
مرحلهی پنجم: شکلگیری هویت در مقابل سردرگمی نقش
خودشناسی در ازدواج را تنها به دوره جوانی بستگی ندارد بلکه از سنین کودکی و نوجوانی این شخصیت درحال شکل گیری است و اگر آن را نشناسیم، همچون همسایه ای است که سال ها در کنار او زندگی کرده ایم ولی شناختی از آن نداریم. اریک اریکسون در نظریه رشد روانی-اجتماعی خود، به مرحلهای حیاتی بین 12 تا 18 سالگی اشاره میکند که نوجوانان در آن به جستجوی هویت خود میپردازند. در این دوران درباره ارزشها، باورها و اهداف زندگی خود تأمل میکنیم و آنها را شکل میدهیم. اگر در این مرحله به یک هویت پایدار نرسیم، ممکن است کیفیت روابط عاطفی و اجتماعی ما تحت تاثیر قرار بگیرد.
مرحله ششم: صمیمیت در برابر انزوا
مرحله بعدی که از 18 تا 35 سالگی به طول میانجامد، با چالش برقراری روابط عاطفی پایدار همراه است. در این مرحله تلاش میکنیم روابط صمیمی برقرار کنیم، از جمله ازدواج، اما این تنها زمانی ممکن است که هویت خود را بهخوبی شناخته باشیم. اریکسون معتقد است افرادی که در مرحله قبلی دچار سردرگمی شدهاند، در این دوره ممکن است با انزوا، ترس از ترک شدن یا وابستگی ناسالم روبرو شوند که نتیجه آن عدم خودشناسی در ازدواج و شکل گیری زندگی مشترک خواهد بود.
اریکسون بر این باور بود که ازدواج موفق، انعکاسی از هویت پایدار و سلامت عاطفی ماست. زوجینی که هر دو در مراحل رشد هویت و صمیمیت موفق بودهاند، غالبا روابط همراه با درک متقابل و رشد مشترک تجربه میکنند. برعکس، کسانی که در این مراحل دچار ضعف شدهاند، ممکن است با برخی چالش ها دست و پنجه نرم کنند. بنابراین، تمرکز بر رشد هویت شخصی نه تنها برای ما بلکه برای سلامت و دوام روابطمان ضروری است.
همچنین جیمز مارسیا، با الهام از نظریه اریکسون در مورد هویت و اهمیت خودشناسی، مدل کاربردی و جالبی را ارائه کرده است که به کمک آن می توانیم تا حدی به کسب سواد خودشناسی پیش از ازدواج دست یابیم. او معتقد است که شکلگیری هویت، یک سفر اکتشافی است که طی آن، هر نوجوان به دنبال یافتن جایگاه خود در جهان و کشف ارزشها و باورهای شخصیاش میگردد.
مارسیا معتقد است که براساس دو فاکتور اکتشاف و تعهد می توان چهار الگوی هویت را در ترسیم کرد. نکته مهم نظریه مارسیا در این است که گرچه این چهار مرحله برای توصیف شرایط نوجوانان می باشد؛ با این حال برخی از بزرگسالان ممکن است این الگوها را از مراحل رشدی قبلی به ارث ببرد. مارسیا این سفر را به چهار مرحله تقسیم میکند:
1- دستیابی به هویت: فرد به اکتشاف فعال هویت خود اهمیت داده و تعریف قابل دفاعی از هویت و جهان بینی خود دارد که براساس آن تعهدات واضحی را ایجاد کرده است. در ازدواج، چنین فردی قادر به تعهد پایدار و ایجاد یک رابطه سالم و همراه با رشد متقابل است که میتواند با شفافیت کافی وارد رابطهای مبتنی بر اعتماد و تفاهم شود. کلمه خودشناسی در ازدواج یا خودشناسی قبل از ازدواج دقیقا در این مرحله نقش مهم خود را ایفا می کند.
2-هویت دیررس: فرد در این الگو به نحو صادقانه و جدی راه ها و اهداف مختلفی را اکتشاف می کند تا به آگاهی مورد نیاز خود برسد؛ ولی هنوز به دیدگاه یکپارچه درباره و ارزش های خود دست نیافته است. از این رو هنوز به تصمیم گیری قطعی در زمینه های زندگی نرسیده است و به زمان بیشتری در این خصوص نیاز دارند.
کسی که دائما در فاز کاوش هویت است و تعهدی ندارد ممکن است برای موضوع مهمی مثل ازدواج که نیازمند تعهد بلندمدت است آماده نباشد. از طرفی فردی که در حال جستجوی هویت خود است و به مرحله خودشناسی در ازدواج نرسیده، بنابراین ممکن است در طول زمان تغییرات زیادی در اهداف و ارزشهای خود داشته باشد.
3-هویت ضبط شده: فرد بدون کاوش کامل، از طریق پذیرش ارزشهای دیگران (مانند خانواده یا جامعه) ارزش هایی را می پذیرد ولی آنها را مورد بازخوانی و تفکر انتقادی قرار نمی دهد و استقلال رای ندارند. این افراد چنانچه با موقعیتی رو به رو شوند که با ارزش های والدین و دیگران سازگار نباشد احساس تنگنا می کنند. افرادی که هویت زودرس دارند، ممکن است ازدواج را بیشتر به عنوان یک وظیفه یا انتظار اجتماعی ببینند تا یک انتخاب شخصی. از طرفی ممکن است به جای اینکه در فرایند ازدواج خود واقعیشان را نشان دهند، سعی کنند تصویری از خود را که اطرافیان انتظار دارند، ارائه دهند.
4-هویت پراکنده: فرد در این الگو علاقه ای به کاوش هویت خود نشان نمی دهد، این افراد معمولاً در مورد اینکه چه کسی هستند و از زندگی چه میخواهند دچار سردرگمی کامل هستند و برخلاف الگوی سوم یعنی هویت ضبط شده تعهدی را ارائه نمی دهند. کسی که در مرحله هویت پراکنده قرار دارد، معمولاً آیندهای نامعلوم و مبهم برای خود تصور می کند به همین دلیل برای تعهد بلندمدت مانند ازدواج آمادگی کافی ندارد. این الگو برای ازدواج مورد مناسبی نیست.
راههایی برای افزایش خودشناسی برای ازدواج موفق (رسیدن به هویت پایدار)
1-خودشناسی عمیق و آگاهی شخصی
برای تجربه یک ازدواج موفق، ابتدا لازم است شناخت عمیقی از خود، ارزشها، باورها و اهداف شخصی داشته باشید. خودشناسی به شما کمک میکند تا مرزهای عاطفی سالمی تعیین کرده و با آگاهی بیشتری در مورد انتخاب شریک زندگی تصمیم بگیرید. در بخش کارگاه آموزش ازدواج حامین هم یک دوره به طور مفصل در مورد قدرت خودشناسی در ازدواج و انتخاب همسر توسط خانم دکتر یزدانی تهیه شده است. این کارگاه مکمل عالی ای برای مقاله خودشناسی در ازدواج بوده و می تواند ما را از مرحله غبارآلود پیش از ازدواج رهایی ببخشد.
2- اهمیت رشد تدریجی و انعطافپذیری
فرایند رشد روانشناختی پویا و قابل تغییر است. اگر در گذشته در برخی مراحل هویتی دچار چالش شدهاید، به این معنی نیست که نمیتوانید در آینده تغییر کنید. با تلاش مستمر و جدیت، میتوان به رشد و بهبود روابط عاطفی دست یافت.
3- جستجوی حمایتهای اجتماعی و محیط سالم
حضور در محیطهای سازنده، روابط خانوادگی حمایتگر و تعاملات سالم با دوستان، نقش مهمی در شکلگیری هویت و روابط موفق دارند. دریافت بازخوردهای سالم و حمایت عاطفی از سوی افراد نزدیک میتواند به تقویت اعتمادبهنفس و خودشناسی کمک کند.
4- مشاوره و راهنمایی تخصصی
چنانچه در شناخت هویت و خودشناسی در ازدواج دچار تردید هستید، کمک گرفتن از مشاوره حرفهای میتواند بسیار مؤثر باشد. یک مشاور متخصص می تواند به شما در کشف هویت، بررسی اهداف مشترک و بهبود مهارتهای ارتباطی کمک موثری نماید.
5- صداقت و ارتباط شفاف با طرف مقابل
صداقت در بیان احساسات، نگرانیها و نیازها با طرف مقابل، پایهگذار یک رابطه سالم و پایدار است. با گفتوگوی باز و صریح درباره ارزشها و اهداف شخصی، میتوانید تعارضات احتمالی را کاهش داده و هماهنگی بهتری در زندگی مشترک ایجاد کنید.
جمع بندی موضوع خودشناسی در ازدواج
کسب هویت پایدار و خودشناسی در ازدواج، با شناخت عمیق، درک ارزشها و اهداف فردی، نقش مهمی در موفقیت و پایداری روابط زناشویی ایفا میکند. با هویت روشن، قادر به ایجاد روابطی متعهدانه، همراه با رشد متقابل و مدیریت بهتر تعارضات خواهیم بود. بنابراین، خودشناسی آگاهانه، پایهای ضروری برای ازدواجی موفق و پایدار تلقی میشود
جالب بود. لطفا آموزه های فروید و بقیه روانشناسان به ازدواج رو مقاله کنین