12 دقیقه
محمد سجاد غفوری
چگونه می توانیم در زندگی مشترک به طور درستی با تعارض زناشویی مواجه شویم؟
تفاوت دیدگاه در زندگی مشترک موضوعی غیرعادی نیست؛ نکته مهم اینجاست که چگونه می توانیم با همسر خود به نحوه ای تعامل کنیم که تفاوت دیدگاه ها و سلایق، در ما به تعارض شدید و پایداری تبدیل نشود. از این رو در این مطالعه قصد داریم به تعریف و علل تعارض های زناشویی و انواع تعاملات منفی که می تواند زمینه ساز تعارض زناشویی شود بپردازیم و در آخر نیز برای حل و فصل تعارضات توصیه هایی را ارائه خواهیم.
واقعیت زندگی مشترک
ازدواج در کنار بسیاری از مزایای روانشناختی و اجتماعی که می تواند داشته باشد؛ در عین حال اگر به درستی با مسائل مربوط آن و زندگی مشترک مواجه نشویم و برای یادگیری مهارت ها وقت و انرژی کافی از خود اختصاص ندهیم می تواند زمینه مساعدی را برای ایجاد تنش و اختلافات ایجاد کند.
با سپری شدن ماه ها و سال ها از آغاز زندگی مشترک و فروکش کردن هیجانات اولیه، کم کم تفاوت های فردی میان دو طرف در زمینه های مختلف زندگی آشکار شده و به تدریج تفاوت های میان دو طرف نمایان می شود که بعضا می تواند اختلاف ایجاد کرده و در شرایطی باعث نزاع و درگیری در طرفین گردد. به بیان دقیق تر در مراحل اولیه ازدواج بدیهی است که هیجان و اشتیاق در آن غالب باشد؛ با این حال به نظر می رسد که چنین حالتی در بسیاری از شرایط به صورت موقتی باشد به نحوی که شور و شوقی که در ابتدای ازدواج مشاهده می کنیم به دلیل مسائلی که خواسته و یا ناخواسته در زندگی مشترک به وجود می آید؛ با گذشت زمان به تدریج کمرنگ خواهد شد.
به نظر می رسد که ورود به زندگی؛ برخی مسائلی و موضوعاتی را به دنبال خواهد داشت که نمی توان گفت غیر قابل حل است؛ اما در هر صورت به صبر، کوشش و همکاری دو طرف نیاز دارد. طبق تحقیقات انجام شده در دانشگاه استنفورد احتمال طلاق در ازدواج های اول به میزان 40 درصد است و در ازدواج های بعدی احتمال طلاق بالاتر می رود؛ به طوری که حدود نصف افرادی که مجددا ازدواج کرده اند دوباره طلاق می گیرند. بدین ترتیب ایجاد زمینه های پیشگیری جهت حل تعارض در ازدواج اهمیت ویژه ای دارد و طرفین با کمک یکدیگر می توانند تدابیری را اتخاذ نمایند.
تعارض زناشویی چیست؟
قبل از هر چیز لازم است اشاره کنیم که تفاوت نظر و دیدگاه در فضای زندگی مشترک امری طبیعی است و بسیاری از همسرانی که از رضایت زناشویی دارند ممکن است گهگاهی درباره برخی مسائل با یکدیگر تفاوت دیدگاه داشته باشند؛ از این جهت تمامی ازدواج ها مانند سایر روابط اجتماعی خواه ناخواه درجاتی از تعارضات را دارند. با این حال اگر فراوانی موارد اختلافی بیش از حد عادی باشد و شدت تفاوت نظر درباره برخی موضوعات زیاد باشد و طرفین مدت زیادی را درباره مسائل زندگی با یکدیگر کشمکش نمایند می توانیم بگوییم در چنین خانواده ای موضوع تعارض بایستی جدی درنظر گرفته شود.
در تعریف تعارض زناشویی می توان گفت که وقتی همسران میان انتظارات، اهداف و خواسته ها یا امیال شخصی خود با طرف مقابل ناهمخوانی و ناهمسازی میبیند تعارض رخ می دهد. از نظر برخی روانشناسان تعارض زناشویی زمانی شکل می گیرد که در زندگی مشترک با فقدانی مواردی مانند تعهد، اعتماد، درک متقابل مواجه باشیم. در صورت شدت یافتن چنین شرایطی شاهد احساس خشم، ناامیدی و دلسردی طرفین از یکدیگر خواهیم بود که این احساسات ناخوشایند ممکن است به رفتارهای کلامی و فیزیکی نامناسبی منجر شود. این وضعیت همچنین می تواند پیامدها و عواقب ناخوشایندی را بر سلامت روانی و جسمی هر دو طرف برجای بگذارد.
علل تعارض زناشویی
براساس دیدیگاه متخصصان حوزه ازدواج و خانواده، بسیاری از تعارض های بوجود آمده پس از زندگی مشترک را می توان قبل از ازدواج ردیابی کرد. برای مثال در جلسات آشنایی پیش از ازدواج درباره بسیاری از مسائل و موضوعات گفت و گویی صورت نگرفته، انتظارات و توقعات طرفین مشخص نگردیده است، طرفین معیارها و استاندارد های خود را از رابطه را شناسایی نکرده و آن را با یکدیگر در میان نگذاشته اند. از این رو با دقت در تعارض های پس از ازدواج می بینیم که طرفین از نظر ویژگی های شخصیتی، هیجان ها، نگرش ها و الگوهای فکری و ارزش ها و فرهنگ های خانوادگی با یکدیگر تفاوت دارند. البته ممکن است برخی از چالش های دیگر پس از زندگی مشترک به وجود بیاید مانند، مشکلات اقتصادی و مالی، بیماری، دخالت خانواده، دوستان و…که نحوه مواجهه با آن ها می تواند سهم بسزایی در افزایش یا کاهش تعارضات زناشویی داشته باشد.
تعاملات منفی اثرگذار در تعارضات زناشویی
از نظر جان گاتمن، یکی از برجسته ترین روانشناسان در حوزه خانواده؛ چهار نوع تعامل منفی در روابط میان همسران می تواند برای یک زندگی زناشویی بسیار خطرناک باشد. این چهار نوع تعامل به تدریج، زندگی مشترک را تحت الگوی خود در می آورند عبارت است از عیب جویی، تحقیر، حالت تدافعی گرفتن و طفره رفتن
1-عیب جویی:
در این سبک شاهد هستیم که به شخصیت فرد حمله وارد می شود و شکایت های ساده تبدیل به عیب جویی و سرزنش تبدیل می شود و در اکثر مواقع خطاهای طرف مقابل به رخ اوکشیده می شود. این الگوی مخرب عیب جویی باعث میشود که فرد قربانی احساس آسیب و یا طرد شدن کند.
2-تحقیر:
در حالت تحقیر همسر تحقیرکننده نسبت به طرف مقابل اش احساس برتری میکند و آشکارا منظور خود را با کلمات و رفتارهایی بیان میکند که باعث میشود همسرش احساس حقارت و بی ارزشی کند. رفتارهایی مانند طعنه زنی، فریاد، چشم غره رفتن، تمسخر و یا کلام نامناسب. تحقیر بدترین نوع تعامل منفی از میان این چهار تعامل است و میزان تعارض را افزایش می دهد.
3-حالت تدافعی گرفتن: در این وضعیت، طرفین یکدیگر را مقصر می دانند و هر فردی که مورد اتهام قرار می گیرد نمی خواهد خطای خود را قبول کند و نسبت به انتقاد طرف مقابل شان باز نیستند. طرفین در این شرایط نه تنها از خود مقاومت نشان می دهند؛ بلکه طرف مقابل شان را مقصر اصلی وضعیت فعلی می دانند.
4-طفره رفتن:
زمانی اتفاق می افتد که یک یا هر دو طرف از گفتگو کناره گیری کنند و وقتی مسئله ای پیش میآید، بجای گفت و گو درباره آن، از یکدیگر دور شده و به آن توجه و اعتنا نمی کنند. همچنین طرفین در این وضعیت نسبت به حرف ها و احساسات طرف مقابل شان واکنش نشان نمی دهد و بی خیال هستند.
چند نکته مهم در حل و فصل تعارض زناشویی
مورد اول :
اگر طرفین از یکدیگر گلگی دارند نباید آن را نزد خود نگه بدارند؛ زیرا عدم اشاره به آن می تواند باعث ایجاد مشکلات بیشتری در رابطه شود؛ از این رو در میان گذاشتن افکار و احساسات به طور مستقیم با طرف مقابل به شیوه ی محکم و صادقانه در عین حال همدلانه برای جلوگیری از بروز سو تفاهم و ایجاد تنش اهمیت زیادی دارد.
مورد دوم:
در برخی از افراد سرزنش طرف مقابل برای مشکلات یک راهبرد غالب است؛ اما این یک روش سازنده برای رسیدگی به مسائل نیست؛ زیرا وقتی فرد مورد سرزنش قرار می گیرد احساس می کند که مورد حمله قرار گرفته و حالت تدافعی از خود نشان می دهد و باعث می شود که تمرکز از مسئله واقعی دور شود. از این رو به جای سرزنش بهتر است که از عبارت من احساس می کنم …(من احساس نگرانی می کنم، من از رفتار شما ناراحت شدم …) استفاده شود در این عبارات هریک از طرفین مسئولیت احساست شخصی اش را بر عهده می گیرد که بر احساسات خودش به عنوان گوینده متمرکز است. این شیوه باعث برقراری ارتباط بهتر میان طرفین خواهد شد.
مورد سوم لازم است که هنگام بحث، از موضوع اصلی منحرف نشد اینکه طرفین بتوانند در یک زمان به یک بحث پایبند باشند و سراغ مشابه مسائل دیگر نروند اهمیت زیادی دارد، زیرا در غیر این صورت ممکن است مسئله اصلی مورد بحث شان گم شود و حل آن دشوار تر بگردد و به تعویق بیفتد و کیفیت رابطه را بدتر و بدتر نماید.
مورد چهارم :
به برقراری ارتباط سالم توجه شود؛ مثلا گوش دادن فعال و برقراری تماس چشمی که این موارد نشان می دهد که شما به افکار و احساسات وی علاقه نشان می دهید و ارزش قائل هستید. همچنین لازم است به گونه ای به طرف پاسخ دهید که احترام احساسات طرف مقابل را داشته باشید. همچنین در برابر بازخوردهای طرف مقابل به گشودگی رفتار نمایید و وقتی مرتکب اشتباهی شدید خود را از نظر روانی آماده شنیدن انتقادات و احساسات طرف مقابل نمایید که درنظرگیری این نکته می تواند به ایجاد اعتماد و تقویت رابطه شما کمک نماید.
مورد پنجم :
سعی نمایید که هنگام اختلاف نظر وضعیت ذهنی باز داشته باشید؛ زیرا با انجام اینکار زمینه ای برای بحث منطقی و فرصتی را برای درک و پذیرش دیدگاه شریک زندگی به وجود خواهد آمد. افرادی که هنگام بروز اختلاف در دیدگاه خود متوقف نمی شوند و ذهن باز و انعطاف پذیری را دارند و در حل مسائل دیدگاه عینی را به دیدگاه ذهنی شان ترجیح دهند برای مقابله با چالش های زندگی مجهز تر خواهند بود.
مورد ششم:
مسائل را به همان صورت که هستند بپذیرید و نیاز خود را به کامل بودن چیز ها کنار بگذارید برای اینکه از ایجاد وسواس در مورد مشکلات خود رها شوید توصیه می شود که شفقت به دیگران و همدلی با آن ها را در دستور کار خود قرار دهید.
مورد هفتم:
هنگام مواجه شدن با مورد منفی در زندگی بجای اینکه بلافاصله واکنش منفی از خود نشان دهید ابتدا یک نفس عمیق بکشید و از خودتان بپرسید که در مورد رفتار های طرف مقابل چه فرضیاتی دارید؟ پیشنهاد می شود که سایر احتمالات که از تفسیر شما فراتر است را درنظر بگیرید و صرفا تفسیرهای منفی از رفتارهای طرف مقابل نداشته باشید. در صورتی که هنوز احساس مبهمی دارید بجای اینکه فرضیه ی منفی درباره او داشته باشید می توانید از طرف مقابل برای واضح تر شدن مسئله سوالاتی را بپرسید.
راهبردهای مدیریت اختلافات در ازدواج
اولین قدم:
عبارت است از جمع آوری تمام حقایق مربوط به موضوع تعارض؛ به گونه ای مسئله برای طرفین واضح و شفاف بگردد. در طول این مرحله طرفین باید از سرزنش یکدیگر اجنتاب کنند؛ در غیر این صورت حل و فصل کردن موضوع دشوار خواهد شد.
مرحله دوم:
انتخاب یک مسئله است، یعنی طرفین باید مسائل را به ترتیب اهمیت اولویت بندی کرده و مهمترین مسئله را از بین مسائل انتخاب کرده و بر روی آن اقداماتی را گفت و گو شروع نمایند.
مرحله سوم:
بارش فکری برای راه حل ها است؛ یعنی تا جایی که ممکن است طرفین ایده هایی را برای حل مسئله مورد نظر به صورت آزادانه ارائه دهند و طیف گسترده ای از گزینه ها را مدنظر داشته باشند. در این مرحله لازم است که از هرگونه سرزنش و انتقاد یکدیگر خودداری شود.
مرحله چهارم:
بعد از انجام بارش فکری توافق در مورد یک راه حل است، یعنی وقتی که طرفین هر مسئله را براساس مزایا و معایب و همچنین هزینه زمان تلاش و نتیجه ارزیابی نمودند؛ در نهایت در مورد راه حل مناسب تصمیم می گیرند و برنامه ریزی می کنند که چه زمانی و چگونه آن را اجرایی کنند. همچنین بهتر است که در این مرحله موانع احتمالی برنامه ها پیش بینی شود و تدابیری اتخاذ گردد.
مرحله پنجم:
نوبت به اقدامات عملی است. طرفین باید درنظر داشته باشند که به طور فعال به اجرا نمودن طرحی که موافقت کردند مشارکت داشته باشند. اقدامات انجام شده در این مرحله باید بر دستیابی به نتیجه مطلوب و حل تعارض متمرکز باشد و دو طرف باید صادقانه برای اجرا طرح با یکدیگر همکاری موثر داشته باشند.
مرحله ششم:
و نهایی پیگیری است، پیگیری راه حل به طرفین کمک می کند تا نسبت به یکدیگر و نسبت به روند حل و فصل مسئله پاسخگو باشند. طرفین در این مرحله باید دست به ارزیابی راه حل خود بزنند و ببینند که راه حل آن ها موثر بوده است یا خیر. در صورتی که راه حل موثر نبوده باشد می توانند به مراحل قبلی باز گشته و سعی نمایند که راه حل دیگری را پیدا نمایند. با پیگیری راه حل، طرفین می توانند اطمینان حاصل کنند که آنها برای حل اختلاف به عنوان یک تیم با یکدیگر همکاری می کنند یا یا یک جانبه گرایی را ترجیج می دهند.
راهبرد شش مرحله ای می تواند به طرفین کمک کند تا در حل مسئله زندگی شان به عنوان یک تیم با یکدیگر همکاری کنند. با پیروی از این راهبردها، زوجین می توانند به طور موثر تنش های خود را در زندگی مشترک مدیریت کرده و به رشد رابطه خود در بلند مدت کمک کنند.
جمع بندی
پس از ایجاد ازدواج و وارد شدن به زیر یک سقف ممکن است به تدریج تفاوت هایی در نگرش، علایق، سلیقه ها میان طرفین به وجود بیاید و به نظر می رسد تا اندازه ای این تفاوت ها عادی و طبیعی باشد زیرا واقعیت زندگی چنین وضعیتی را اقتضا می کند. هر چند می توان با دقت در فرایند انتخاب همسر از میزان تعارضات احتمالی آینده پیشگیری کرد.
در هر صورت اگر میزان تفاوت های طرفین شدت بگیرد و در طول زمان این تفاوت ها شکل اساسی تری بگیرد و آثار خود را در مسائل زندگی نشان دهد و عملکرد زندگی را مختل کند لازم است برای آن چاره ای اندیشدیده شود. نکات مهم مورد اشاره در حل و فصل تعارضات و همچنین استفاده از راهبردهای حل تعارض می تواند به مدیریت تعارضات زناشویی کمک کند.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.