نباید از نقش خانواده ها در چالش های امروزی ازدواج غافل شد. خانواده ها علی رغم نقش سازنده و موثرشان در ازدواج فرزندانشان، گاهی به عنوان مهم ترین مانع ازدواج آنها وارد عمل می شوند. از این رو موانع اعمال شده از سوی خانوادهها میتواند اقدام به ازدواج را دشوار کند. اگر تجربیاتی برخی از افراد پیرامون مان را شنیده باشیم مانع تراشی های مختلف خانواده در ازدواج آنها به کرات دیده می شود. البته خانواده ها دلایل ویژه خود را در این زمینه دارند و ممکن است از آن ها بشونیم که خواستار خیر و صلاح فرزندان خود هستند ولی در عمل می بینیم که فرزندان خود را در فشار می گذارند. از این رو برخی از اقدامات آنها به کلیدی ترین موانع ازدواج تبدیل شده است.
الف) جنگ با سنتهای خانوادگی: از فشار خانوادهها برای ازدواج تا انتظار ازدواج با فرد مناسب
ازدواج به عنوان یکی از مهمترین تصمیمات زندگی ما وقتی که با برخی انتظارات غیرواقع بینانه خانوادهها گره میخورد، تبدیل به یک میدان جنگ میشود! از فشار برای ازدواج زودهنگام گرفته تا انتظاراتی مانند ازدواج با فردی “ایدهآل”، همه اینها میتواند تأثیر منفی بگذارد. البته سیاست یک بام و دو هوا در برخی والدین وجود دارد یعنی از طرفی آرزوی خوش بختی فرزندان خود را دارند و از طرف دیگر سخت گیری غیر منطقی می کنند.
یک بعد این تعارض این است که برخی خانوادهها به دلایل فرهنگی یا نگرانی از آینده فرزندانشان، ازدواج را راهحلی برای تمامی مشکلات میدانند و اصرار دارند که “هرچه زودتر، بهتر!”. به نظر شما چرا شاهد این اتقاق در برخی از خانواده ها هستیم؟
یک باور رایجی که از قدیم در ذهن والدین بوده است که آنها نگران افزایش سن فرزندان خود هستند. این قضیه هر چند در دوران اخیر کمرنگ تر شده است ولی هنوز هم در میان برخی از خانواده ها مشاهده می شود. البته تاکید بر ازدواج زودهنگام توسط والدین بیشتر میان فرزندان دختر صدق می کند. همچنین نگرانی از آینده فرزندان و هراس از قضاوت منفی سایرین از دلایل دیگر فشار خانواده هاست. از طرفی برخی خانوادهها در انتخاب شریک زندگی معیارهای سختگیرانهای دارند که ممکن است با خواستههای فردی شما متفاوت باشد. این معیارها میتواند شامل ازدواج با فردی از قبیله، قوم یا طبقه خاص، و همچنین تأکید بر مدرک تحصیلی یا جایگاه اجتماعی باشد. این انتظارات معمولاً ناشی از این باور در والدین نشات می گیرد که انگار چنین معیارهایی میتواند به تضمین خوشبختی کمک کند و نگرانی درباره تفاوتهای فرهنگی یا طبقاتی را والدین کاهش دهد. از جمله رایج ترین موانع خانواده ها سخت گیری در موضوع مهریه جهیزیه مسکن می باشد. در واقع تاکید سخت گیرانه بر مهریه و جهیزیه خیلی وقت ها به عنوان یک ابزار فشاری برای ازدواج جوانان است. از نظر بسیاری جوانان این مسئله به عنوان یکی از موانعی هست که از اقدام به ازدواج آنها ممانعت می کند.
از طرفی برخی از خانواده ها توقع دارند عروس یا دامادی نصیب آنها شود که هم از نظر اخلاق و هم نظر اقتصادی و هم از جنبه های دیگر در اوج باشد. به قول معروف آنچه همه خوبان دارند را می خواهند طرف مقابل یک جا داشته باشند. یکی از رایج ترین دلایل آنها این است که توقع دارند فرزندشان پس از ورود به زندگی مشترک عینا همان سطح رفاه دوران مجردی را داشته باشد و برخی از خانواده ها هم از طرف مقابل می خواهند که نداشته های آنها را همسرشان برای فرزندشان جبران کند.
ازدواج موفق نیازمند هماهنگی عاطفی، فکری و فرهنگی فرزندان و والدین است، اما این هماهنگی صرفا به یکی از طرفین محدود نمیشود. لازم است که اختلافات و نگرانیهای آنها به شیوهای صحیح مدیریت شود. اگرچه تضاد دیدگاهها اجتنابناپذیر است، اما با احترام، گفتگو و یافتن راهحلهای مشترک، میتوان این موانع را به سادگی هرچه تمام تر پشت سر گذاشت.
ب) تفاوت دیدگاهها و انتظارات والدین: چگونه اختلافات فرهنگی و فکری، سد راه ازدواج میشود.
ازدواج به عنوان یکی از حیاتی تصمیمات زندگی هر فرد، صرفا به عروس و داماد محدود نمیشود؛ بلکه والدین نیز نقشی کلیدی در فرایند ازدواج ایفا می کنند. گاهی اختلافات فرهنگی و فکری میان والدین و فرزندان یا حتی بین خانوادههای دو طرف، میتواند به سد بزرگ در ازدواج تبدیل شود. باید در وهله اول بپرسیم که به چه نحوی اختلافات فرهنگی و فکری خانواده ها با جوانان چالش زا می شود. در ادامه قصد داریم به آن بپردازیم.
۱. انتظارات متفاوت از ازدواج: والدین اغلب براساس تجربیات و باورهایشان، توقعات خاصی از نحوه انتخاب همسر فرزندان دارند که تا حد زیادی شکاف نسلی را میان آنها و فرزندان را منعکس می کند. برای مثال ممکن است خانوادهای بر معیارهای سنتی، مانند اصالت خانوادگی تأکید بیشتری داشته باشد درحالی که فرزندشان به تشابهات فکری با طرف مقابل بیشتر اهمیت بدهد. این تضاد انتظارات، میتواند زمینهساز تنشهایی شود.
۲. تفاوت در ارزشهای فرهنگی: جامعهای که والدین ما در آن رشد کردهاند، تا حدی ارزشها و باورهایی متفاوتی با دنیای امروز ما دارد. برای نمونه، دیدگاههای نسل قدیمیتر درباره نقش زن و مرد در خانواده و نحوه برگزاری مراسم ازدواج ممکن است با ارزشهای ما جوانان در این شرایط سازگار نباشد.
۳. نگرانیهای والدین: والدین از سر دغدغه و دلسوزی نگران آینده فرزندان خود هستند. این موضوع می تواند نگرانیهایی را در پی داشته باشد. مثلا در تصمیمگیریها بیش از حد سختگیر یا دخالتگر شوند. برای مثال، ممکن است بترسند که اختلافات فرهنگی باعث شکست ازدواج شود یا فرزندشان در زندگی جدید احساس بیگانگی کند.
۴. ترس از قضاوت اجتماعی: در نزد برخی از والدین دیدگاه اطرافیان مانند اقوام و دوستان دیگران اهمیت زیادی دارد. گاهی والدین به دلیل ترس از قضاوت دوستان، آشنایان یا بستگان، با انتخاب فرزندانشان مخالفت میکنند، حتی اگر از درستی آن انتخاب مطمئن باشند. این نگرش میتواند فرد را مجبور به تصمیمگیریهایی کند که با خواستههای قلبی اش چندان همخوانی ندارد.
هرچند که برخی از تفاوت ها میان جوانان و والدین می تواند طبیعی باشد و دو طرف با استفاده از نقطه نظرات یکدیگر می توانند گام موثری در این زمینه بردارند. با این حال اگر این اختلافات به درستی مدیریت نشود به سد راه ازدواج تبدیل می شود. برای مثال:
1- عدم توافق والدین با انتخاب فرزندان در انتخاب همسر میتواند منجر به ایجاد تنشهای عاطفی و روانی شود و حتی روابط خانوادگی را تحت تأثیر قرار دهد.
2- گاهی اوقات والدین به دلیل انتظارات بیش از حد یا اختلافات فرهنگی، مانع ازدواج فرزندان با فردی میشوند که از بسیاری جهات می تواند مناسب باشد.
3-مخالفتهای مکرر والدین ممکن است اعتماد به نفس فرزندان را در تصمیمگیریهای مهم زندگی کاهش یابد و آنها را دچار شک و تردید نماید.
4-چنانچه تفاوت های پیش از ازدواج بهخوبی مدیریت نشود، ممکن است به خانواده جدید نیز منتقل شود و بر روابط زوجین اثر منفی بگذارد.
پ)وجود فرزند بزرگتر و آداب ازدواج خانوادگی: آیا هر کسی فقط باید با فامیل ازدواج کند؟
یکی بحث برانگیز ترین موضوعات در ازدواج فرزندان، وجود فرزند بزرگتر و ازدواج فامیلی است. این دو موضوع امر ازدواج را پیچیدهتر و حساستر هم می کند.
در برخی خانوادهها، این باور رایج وجود دارد که فرزند اول باید ابتدا ازدواج کند و سپس فرزندان دیگر اجازه اقدام به ازدواج داده می شود. این دیدگاه که معمولاً ریشه در سنتها، عرف اجتماعی و باورهای قدیمی دارد که به دلایل مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. فرزند بزرگتر مخصوصا از زمان قدیم در بسیاری از جوامع، نقش ویژهای دارد. برای مثال مسئولیتی که بر دوش فرزند بزرگتر قرار دارد بر تصمیمگیریهای خانوادگی از جمله انتخاب همسر تاثیرگذار است. اما این آداب چقدر سازنده و مفید هست؟ آیا ازدواج فرزند اول اولویت در مقایسه با ازدواج فرزند دوم اولویت بیشتری دارد؟
برخی خانوادهها این ترتیب را نشانهای از احترام به جایگاه بزرگترها یا هماهنگی خانواده میدانند. اما این طرز تفکر همیشه به این سادگی ساده و بدون چالش نیست. در واقع، این نگرش میتواند در برخی شرایط به آسیبهای مختلفی منجر شود. پیش از پرداختن به آسیبها، بهتر است دلایل کلیدی این باور را بررسی کنیم.
چرا خانوادهها بر ازدواج فرزند اول تأکید دارند؟
۱. احترام به جایگاه بزرگترها: در بسیاری از فرهنگها، فرزند اول بهعنوان رهبر یا الگوی فرزندان دیگر شناخته میشود. برخی والدین معتقدند چنانچه فرزند کوچکتر زودتر ازدواج کند، ممکن است جایگاه فرزند اول تحتالشعاع قرار گیرد.
۲. نگرانی از قضاوت اجتماعی: ترس از قضاوت دیگران یا حرف مردم یکی دیگر از دلایل رایج در ممانعت از ازدواج فرزند دوم است. خانوادهها ممکن است نگران باشند که اطرافیان تصور کند فرزند اول ویژگیهای لازم برای ازدواج را ندارد یا مشکلی وجود دارد.
۳. اولویت دادن به رفاه فرزند اول: برخی والدین ممکن است دچار این احساس شوند که اگر فرزند کوچکتر زودتر ازدواج کند، فرزند اول ممکن است دچار سرخوردگی یا احساس شکست شود. به همین دلیل، ابتدا تلاش میکنند که شرایط ازدواج او را فراهم کنند.